بسمه تعالی
شهید حسن شفيع زاده
فرمانده توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
نام پدر: بیوک
تولد: 28 مرداد 1336
محل تولد: تبریز
تاریخ شهادت: 8 اردیبهشت 1366
نحوه ی شهادت: اصابت ترکش گلوله توپ دشمن به خودروی ایشان
محل شهادت: منطقه عمومی ماووت
خاطراتی از شهید حسن شفيع زاده
15 سال قبل از شهادتش با او آشنا شدم، در منزل برادر مجيد كارپيشه، شفيع زاده بر اثر درگيري با خان ها از ناحيه بازو زخمي شده بود. بعد ايشان هجرت كردند و رفتند به مناطق عملياتي، البته بعضي وقتها در جبهه هاي نبرد زيارتشان ميكرديم، فكر ميكرديم او هم رزمندهاي است مثل ديگران، اصلاً توي اين مدت برخوردشان طوري بود كه ما نفهميديم ايشان چه مسووليتي دارند. وقتي هم به تبريز به مرخصي مي آمدند، مرتب با هم در ارتباط بوديم و رفت و آمد داشتيم. با تاكسي و اتوبوس رفت و آمد ميكردند. ما نيز به همين جهت اصلاً تصورش را نميكرديم كه ايشان داراي مسووليت هاي بزرگي در جبهه هستند.
روزي خبر رسيد كه برادرمان شفيع زاده به شهادت رسيده است. آمديم استانداري، ديديم برادر شمخاني به همراه عده اي از فرماندهان سپاه به آنجا آمده اند. با ديدن اين بزرگواران تعجب كرديم.بعد برادر شمخاني سخنراني كردند و در مورد فداكاري ها و مسووليت هاي شهيد شفيع زاده سخناني ايراد فرمودند. در آن سخنراني تازه متوجه شديم كه ايشان فرمانده توپخانه سپاه بوده اند.
**************
در 21 بهمن 1357 (هـ.ش) خود را به تهران رساند و شاهد طليعه حكومت اسلام و برچيده شدن نظام دو هزار و پانصد ساله ستمشاهي شد. هنگامي كه در اوج پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي درب پادگانها بر روي مردم باز شد به همراه تعدادي از جوانان و دانشجويان حزب اللهي تبريز براي جلوگيري از افتادن سلاحهاي بيت المال به دست ضد انقلاب، بخشي از سلاح ها را جمع آوري و گروه مسلحي را جهت دستگيري ضد انقلاب و ساواكي ها سازماندهي كرد. در مسجد آيت الله انگجي براي عده اي از برادران عاشق ولايت، كلاسهاي آموزش نظامي ترتيب داد و سپس به همراه تني چند از مدافعان راستين انقلاب، سپاه «توحيدي» را پايه ريزي كرد.
بعدها به دنبال تشكيل سپاه پاسداران در تبريز، سپاه توحيدي در تشكيلات رسمي جديد ادغام شد. «شفيع زاده» بعنوان مسوول عمليات سپاه تبريز در سركوبي خوانين و اشرار آذربايجان و حزب منحرف خلق مسلمان نقشي فعال داشت.
**************
برادر شفيع زاده اولين كسي در سپاه بود كه ساخت سلاح و مهمات در داخل كشور را پيشنهاد كرد. سال 1362 يا 63 (هـ . ش) گروهي را براي طراحي و ساخت توپ 122 ميلي متري به اراك اعزام كرد. در آن وقت كه همه در فكر استفاده از تفنگ كلاش و ژ ـ 3 و توپهاي به غنيمت گرفته شده بودند، او در انديشه توليد قبضه توپ در داخل كشور بود.
بنده به اتفاق يكي از برادران يك قبضه توپ 122 ميليمتري را به كارخانه ماشين سازي اراك منتقل كرديم.
مسئول ماشين سازي اصرار مي ورزيد كه اين كار شدني نيست. اما تاكيد شفيع زاده و تدبير ايشان باعث شد كه با تلاش و كوشش بي وقفه شروع به نمونه سازي توپ 122 ميلي متري بكنيم. اين كار به ياري خدا انجام شد.
بعدها ما به دستور ايشان كاتيوشاي 122 را نيز نمونه سازي كرديم.
**************
آن روز جلسه اي داشتيم و قرار بود در آن جلسه هدايايي به فرماندهان يگانها داده شود.
حسن شفيع زاده فرمانده توپخانه سپاه هم جزو اين افراد بود. مسئول تداركات، يك دستگاه تلويزيون به «شفيع زاده» هديه كرد اما او نپذيرفت.
مسئول تداركات تلويزيون را به پشت ماشينش گذاشت.
شفيع زاده هم تلويزيون را از پشت ماشين برداشت و گذاشت روي زمين. اين عمل چند بار تكرار شد. سرانجام نظر شفيع زاده غالب آمد.
من آن ميان پرسيدم: چرا اين هديه را قبول نمي كني در حالي كه به همه ميدهند.
او لحظه اي به فكر فرو رفت و بعد گفت: ميدانيد، ناخالص بودن عمل، نقطه شروعي دارد. من نميخواهم اين عمل نقطه شروعي در زندگي من باشد.
**************
قسمتی از وصيت نامه شهيد حسن شفيع زاده
خدايا من به جبهه نبرد حق عليه باطل آمده ام تا جان خود را بفروشم. اميدوارم خريدار جهان من تو باشي، نه كس دگر.
دلم مي خواهد كه در آخرين لحظه هاي زندگيم، بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو باشد، نه راه ديگر.
سلام بر امت شهيدپرور و نمونه كه با حضور هميشگي خود در همه صحنه هاي حق عليه باطل، اسلام و امام را ياري كرده و قدرت نفس كشيدن و خواب راحت را از دشمن سلب كرده است.
**********
به امید گوشه چشمی….
اللهم صل علی محمد و آل محمد
ما تا ظهور ایستاده ایم
اللهم عجل لولیک الفرج