.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

 


 

دور تا دور حوض خانه ی ما
پوکه های گلوله گل داده است


پوکه های گلوله را آری
پدر از آسمان فرستاده است

 

عید آن سال ،حوض خانه ی ما
گل نداد و گلوله باران شد


پدرم رفت و بعد هشت بهار
پوکه های گلوله گلدان شد

 
پدرم تکه تکه هر چه که داشت
رفت همراه با عصاهایش


سال پنجاه و هفت چشمانش
سال هفتاد و پنج پاهایش

 

پدرم کنج جانماز خودش
بی نیاز از تمام خواهش ها


سندی بود و بایگانی شد
کنج بنیاد حفظ ارزش ها

 

روی این تخت رنگ و رو رفته
پدرم کوه بردباری بود


پدر مرد من به تنهایی
ادبیات پایداری بود ....





:: بازدید از این مطلب : 421
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : دکتر مولایی
ت : سه شنبه 7 بهمن 1393
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی