.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

 

 

 

مردی در تکاپوی عشق خود گم شد!

چشم هایش به رنگ انجم شد

 

آه از سینه اش برون می داد

رنگ ماه ز آه اش فزون می داد

 

مرد بود و مردی اش بسیار

پشت پلک هایش شرر بسیار

 

آسمان محو در قدم هایش

عشق معلول در عدم هایش

 

تکه تکه کرد غرور اش را

زیر پا نهاد وجود اش را

 

مثل پاییز تن طلایی شد

رنگ عشق اش آسمانی شد!

 

خسته شد درمیان عابر ها

آن یگانه مرد محفل ها

 

دست بند عاشقی به دستان اش

حکم دلدادگی به دنبال اش

 

هرم چشمان یار،زندان اش

صد امان ز آه پنهان اش!

 

آه ای باد سرد پاییزی

بی امان برگ عشق می ریزی

 

غافلی ز عشق آدم ها

عشق حلال بزم مشکل ها...!





:: بازدید از این مطلب : 483
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : دکتر مولایی
ت : دو شنبه 15 دی 1393
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی