عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنهاترین تنهاها و آدرس loverose.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1106
:: کل نظرات : 37

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 146
:: باردید دیروز : 828
:: بازدید هفته : 4972
:: بازدید ماه : 4916
:: بازدید سال : 18189
:: بازدید کلی : 176410

RSS

Powered By
loxblog.Com

روح . چن . جن . ارواح . شیطان . خدا . ترسناک

چهار شنبه 5 فروردين 1394 ساعت 18:8 | بازدید : 301 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

دره مرگ در جنوب کالیفرنیا

 



 

دره مرگ در جنوب کالیفرنیا

 

تنها شنیدن نام «دره مرگ» کافیست تا هر گردشگری برای دیدن عجیب ترین کویر دنیا راهی پارک ملی ناوادای امریکا شود.پارکی که در جنوب شرقی رشته کوه های سییرا نوادا و در مرز ایالات کالیفرنیا و نوادا قرار گرفته و مرموزترین شوخی طبیعت را به شما نمایش می دهد!

 

در کویر اسرارآمیز کالیفرنیا، سنگ ها راه می روند! صخره ها، حتی اگر به سنگینی یک آدم هم باشند، بدون هیچ نیروی محرکی شروع به خزیدن می کنند و ردپایی از خود به جا می گذارند که شاید تا چند روز ماندگار باشد.

 

حدود هزار سال قبل بود که بومیان منطقه دره مرگ را کشف کردند و درست از همان زمان افسانه جن و پری درباره این دره سر زبان ها افتاد. در تمام این افسانه ها، ردپای موجودات نامرئی و شروری به چشم می خورد که با تردد خود و حرکت دادن سنگ ها رعب و وحشت را به دل بومیان منطقه می انداختند.


دره مرگ

زمین شناسان برای درک اسرار این دره، تقریبا تمام قسمت های آن را مطالعه کرده اند. اولین فرضیه آن بود که این سنگ ها وقتی حرکت می کنند که سطح خارجی شان با قطرات بسیار ریز یخ پوشیده شده و به دلیل رطوبت و صافی بی اندازه زمین، با کمک کوچکترین نسیم کویری به حرکت در می آیند. اما این نظریه خیلی زود رد شد چرا که سنگ ها در تابستان های داغ هم به حرکتشان ادامه می دادند. آنها حتی روی زمین ناهموار هم حرکت می کردند و از خود ردپا به جا می گذاشتند.

 

دره مرگ

بنابراین پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که حرکت سنگ های دره مرگ پدیده ای متشکل از چند عامل ناشناخته است که هر کدام از این عوامل می توانند روی هم اثر بگذارند و نتیجه ای شبیه این خلق کنند.

 

اما آنچه حرکت این سنگ ها را شگفت انگیزتر می کند، آن است که آنها به صورت موازی با هم حرکت می کنند. به این ترتیب هر سنگی در طول سالیان دراز یک راه دارد و همان را ادامه می دهد. هیچ کس تا به حال حرکت این سنگ ها را به چشم ندیده و حتی نمی داند این سنگ ها با چه سرعتی حرکت می کنند.

 

 

دره مرگ در جنوب کالیفرنیا

 

 

آنها گاهی در طول حرکتشان بر زمین مسطح دره، چرخی می خورند و روی وجه دیگرشان می لغزند. بنابراین در مسیر اختصاصی یک سنگ ممکن است چند ردپای گوناگون به چشم بخورد. این سنگ ها اگر بر حسب اتفاق به ردپای سنگ دیگری برسند، به شکل عجیبی تغییر مسیر می دهند و یک جهت دیگر را در پیش می گیرند!

 

 

دره مرگ کجاست؟

دره مرگ پست ترین نقطه امریکاست که هوای بسیار گرم و خشکی دارد و درجه حرارت آن در تابستان به 50 درجه سانتی گراد می رسد. به همین دلیل، خیلی ها آب و هوای این منطقه را با عربستان مقایسه می کنند و به این دره، لقب عربستان آمریکا را می دهند.

 

بر اساس آمارهای انجمن تاریخ طبیعی دره مرگ، هر سال 875هزار تا 900هزار توریست از این منطقه که به نام زابریسکه معروف است بازدید می کنند. فاصله این دره تا لاس وگاس حدود 2 ساعت و تا لس آنجلس 4 ساعت است. به این ترتیب گردشگران در کمتر از نصف روز می توانند از هیاهوی بزرگترین و توریستی ترین شهرهای آمریکا جدا شوند و به کویری برسند که سکوت، آرامش، زیبایی و شگفتی را به آنها هدیه می دهد.

 

این دره گونه های کمیابی از جانوران و پرندگان را درخود دارد و محیط خوبی برای زندگی آنها به شمار می رود. دره مرگ برخلاف ظاهر خشکش، یک حوزه آبگیر بزرگ برای برف های آب شده دارد و همانقدر که در تابستان خشک و ترک خورده و گلی به نظر می رسد، در زمستان پوشیده از یخ و برف است. آنقدر که در سال 2004 در اثر ذوب شدن برف کوه های اطراف در دره مرگ سیل آمد!

 

چرا دره مرگ؟

درباره نام عجیب این دره شایعات زیادی به گوش می رسد که از مرگ دسته جمعی مسافران دره تا درگیری های جویندگان طلا در آن متفاوت است. با این حال، امریکایی های امروز روایت دیگری را نقل می کنند که بر اساس آن یکی از کاشفان دره، در هنگام بازگشت رو به دره مرگ کرده و گفته است: «خداحافظ دره مرگ!» و بعد از آن این دره با نام عجیب دره مرگ معروف شده است!

 

 

دره مرگ در جنوب کالیفرنیا

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 5 فروردين 1394 ساعت 18:6 | بازدید : 251 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )


اصحاب کهف

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾  إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا ﴿۱۰﴾ فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا ﴿۱۱﴾ ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا ﴿۱۲﴾ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى ﴿۱۳﴾ وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَن نَّدْعُوَ مِن دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا ﴿۱۴﴾ هَؤُلَاء قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَّوْلَا یَأْتُونَ عَلَیْهِم بِسُلْطَانٍ بَیِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا ﴿۱۵﴾

وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنشُرْ لَکُمْ رَبُّکُم مِّن رَّحمته ویُهَیِّئْ لَکُم مِّنْ أَمْرِکُم مِّرْفَقًا ﴿۱۶﴾ وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن کَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِی فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ مَن یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن یُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُّرْشِدًا ﴿۱۷﴾ وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَکَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿۱۸﴾ وَکَذَلِکَ بَعَثْنَاهُمْ لِیَتَسَاءلُوا بَیْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَکُم بِوَرِقِکُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِینَةِ فَلْیَنظُرْ أَیُّهَا أَزْکَى طَعَامًا فَلْیَأْتِکُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْیَتَلَطَّفْ وَلَا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَدًا ﴿۱۹﴾ إِنَّهُمْ إِن یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ یَرْجُمُوکُمْ أَوْ یُعِیدُوکُمْ فِی مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴿۲۰﴾ وَکَذَلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیْبَ فِیهَا إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِم بُنْیَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا ﴿۲۱﴾ سَیَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَیَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیْبِ وَیَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُل رَّبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا ﴿۲۲﴾ وَلَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِکَ غَدًا ﴿۲۳﴾ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ وَاذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیتَ وَقُلْ عَسَى أَن یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا ﴿۲۴﴾ وَلَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِینَ وَازْدَادُوا تِسْعًا ﴿۲۵﴾ قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِیٍّ وَلَا یُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَدًا ﴿۲۶﴾ (سوره کهف)

«آیا گمان می‌بری که (خواب چندین ساله) اصحاب کهف و رقیم در میان عجایب و غرایبِ (پراکنده در گستره‌ی هستی) ما چیزی شگفت‌انگیز است؟* (یادآور شو) آن‌گاه را که این جوانان به غار پناه بردند و (به درگاه خدا روی آوردند و) گفتند: پروردگارا! ما را از رحمت خود بهره‌مند و راه نجاتی برایمان فراهم فرما.* پس (دعای ایشان را برآوردیم و پرده‌های خواب را) چندین سال بر گوش‌هایشان فرو افکندیم (و در امن و امان به خواب نازشان فرو بردیم). * پس از آن (سال‌های سال به خواب ناز فرو رفتن، که انگار خواب مرگ است) ایشان را برانگیختیم (و بیدارشان کردیم) تا ببینیم کدام‌یک از آن دو گروه (یعنی آنان که می‌گفتند: روزی یا بخشی از یک روز را خوابیده‌ایم و آنان که می‌گفتند: خیر تنها خدا می‌داند که چه‌قدر خوابیده‌اید) مدت ماندن خود را حساب کرده است (و زمان خوابیدن خویش را ضبط نموده است).* ما به دل‌هایشان قدرت و شهامت دادیم، آن‌گاه که به پا خواستند و (برای تجدید میعاد با آفریدگار خود در میان مردم فریاد برآوردند و) گفتند: پروردگار ما، پروردگار آسمان‌ها و زمین است. ما هرگز غیر از او معبودی را نمی‌پرستیم. (اگر چنین بگوییم و کسی را جز او معبود بدانیم) در این صورت سخنی (گزاف) و دور از حقّ گفته‌ایم.* (سپس برخی از ایشان به برخی گفتند:) اینان، یعنی قوم، به جز الله معبودهایی را به خدایی گرفته‌اند. (چه مردمان حقیری! چرا باید بت‌های ساخت دست خویش را بپرستند؟ مگر عقل ندارند؟) ای کاش دلیل روشنی بر (خدیی) آنان ارائه می‌دادند! (مگر چنین چیزی ممکن است؟ هرگز! آنان چه ستم‌کارند) آخر چه کسی ستم‌کارتر از فردی است که به خدا دروغ بندد (و با افترا انبازهایی به آفریدگار جهان نسبت دهد).* (برخی به برخی گفتند:) چون از این قوم می‌برید و از چیزهایی که به جز خدا می‌پرستند، کناره‌گیری می‌کنید (و حساب خود را از قوم خویش و معبودهای دروغینشان جدا می‌سازید) سپس به غار پناهنده شوید (و آیین خود را نجات دهید) تا پروردگارتان رحمت خویش را بر شما بگستراند و وسایل رفاه و رهایی شما را از این کار (مشکلی) که در پیش دارید، مهیا و  آسان سازد.* (دهانه‌ی غار رو به شمال گشوده شده بود و چون در نیم‌کره‌ی شمالی قرار داشت، نور آفتاب مستقیماً به درون آن نمی‌تابید، تو ای مخاطب! وقتی که به خورشید نگاه می‌کردی) خورشید را می‌دیدی که به هنگام طلوع به طرف راست غارشان می‌گرایید (که سوی مغرب است) و به هنگام غروب به طرف چپشان می‌گرایید (که سوی مشرق است) و خودشان در محل وسیع غار قرار داشتند (که وسط غار و فراخنای آن است و ایشان از تابش مستقیم آفتاب در امان بودند). این (چیزی که گذشت از) نشانه‌های (قدرت) خداست. خدا هر که را راهنمایی کند، راهیاب (واقعی) اوست و هر که را گمراه نماید، هرگز سرپرست و راهنمایی برای وی نخواهد یافت.* (ای مخاطب! اگر چنین می‌شد که به ایشان بنگری) در حالی که ایشان خفته بودند، انان را بیدار می‌انگاشتی، ما آنان را به راست و چپ می‌گرداندیم (و زیر و رو می‌کردیم تا اندام‌هایشان سالم بماند) و سگ ایشان بر آستانه‌ی (غار) دست‌های خود را (به حالت نگهبانی) دراز کرده بود. اگر بدیشان می‌نگریستی، از آنان می‌گریختی و سرتاپای تو از ترس و وحشت پر می‌شد.* همان‌گونه که (سی‌صد و نه سال آنان را خواباندیم) ایشان را (از خواب طولانی مرگ مانند) برانگیختیم و (بیدارشان کردیم) تا از یکدیگر (مدت خواب را) بپرسند. یکی از آنان گفت: (فکر می‌کنید) چه مدتی (در خواب) مانده‌اید؟ (دسته‌ای) گفتند: روزی یا بخشی از روز (در خواب بوده‌اید و دراین جا) مانده‌اید. (یکی پیشنهاد کرد و گفت:) سکه‌ی نقره‌ای را که با خود دارید به کسی از نفرات خود بدهید و او را روانه‌ی شهر کنید، تا (برود و) ببیند کدامین (فروشنده‌ی) ایشان غذای پاک‌تری دارد، روزی و طعامی از آن بیاورد. اما باید نهایت دقت را به خرج دهد و هیچ‌کس را از حال شما آگاه نسازد.* قطعاً اگر آنان (از شما آگاه) و بر شما دست یابند، شما را سنگ‌ساز می‌کنند و یا این که به آیین (بت‌پرستی) خود بر می‌گردانند و (در آن صورت در دنیا و آخرت) هرگز رستگار نمی‌گردید.* همان‌گونه (که آنان را به خواب طولانی فرو بردیم و از آن خواب عمیق بیدارشان نمودیم، مردمان شهر را) هم متوجه حالشان کردیم. بدان‌گاه که در میان خود در مورد رستاخیز کشمکش داشتند، بدانند که وعده‌ی خدا (درباره‌ی رستاخیز و زندگی دوباره) حق است و با این که بدون شک قیامت فرا می‌رسد. (در نتیجه‌ی دیدن ایشان اهل شهر به خدا و روز رستاخیز ایمان آوردند. سپس خداوند اصحاب کهف را به هنگام دیدار مردم از ایشان در میان غار میراند. مردمان درباره‌ی ایشان دو گروه شدند. (بعضی از آنان) گفتند: بر (در غار) ایشان دیواری درست می‌کنیم (تا کسی به غار نرود؛ چرا که نمی‌دانیم آنان مرده‌اند یا دوباره به خواب عمیق فرو رفته‌اند) و پروردگارشان آگاه‌تر از (هر کسی به) وضع ایشان است. برخی دیگر که اکثریت داشتند، گفتند: بر (درغار) ایشان پرستش‌گاهی می‌سازیم.* (معاصران پیامبر درباره‌ی تعداد اصحاب کهف به مجادله می‌پردازند و گروهی) خواهند گفت: آنان سه نفرند که چهارمین ایشان سگشان بود و (گروهی) خواهند گفت: آنان پنج نفرند که ششمین ایشان سگشان بود. همه‌ی این‌ها سخنان بدون دلیل است و (گروهی) خواهند گفت: هفت نفرند که هشتمین ایشان سگشان بود. (و اینان از روی علم و آگاهی برگرفته از وحی سخن نخواهند گفت) بگو: پروردگار من از تعدادشان آگاه‌تر (از هر کسی) است. جز گروه کمی، تعدادشان را نمی‌داند. بنابراین درباره‌ی اصحاب کهف جز مجادله‌ی روشن (آرام با دیگران) پیش مگیر (چرا که مسأله‌ی چندان مهمی نیست و ارزش دردسر ندارد) و پیرامون آنان دیگر از هیچ‌کس مپرس (زیرا وحی الهی تو را بس است).* درباره‌ی هیچ چیز (بدون مقترن کردن سخن به مشیت خدا) مگو که فردا آن را انجام می‌دهم.* مگر (این که بگویی:) اگر خدا بخواهد (فردا چنین و چنان کنم؛ چرا که تا اراده‌ی او نباشد، چیزی و کاری انجام نمی‌پذیرد) و چون دچار فراموشی شدی (و إن شاء الله را نگفتی، همین که به یادت آمد) پروردگار را به خاطر آور و (إن شاء الله را بگو تا گذشته را جبران کنی و همیشه دلت با خدا باشد، هنگامی که عزم انجام کاری کردی و آن را آویزه‌ی مشیئت خدا نمودی) بگو: امید است پروردگارم مرا (به چیزی) رهنمود کند که از این (چیزی که مدنظر است، سودمندتر و) به خیر و صلاح نزدیک‌تر باشد.* اصحاب کهف مدّت سی‌صدونه سال در غارشان (در حال خواب) ماندند.* بگو: خداوند (از همگان) آگاه‌تر از مدتی است که اصحاب کهف (در غار زنده و در حال خواب) ماندند (و برایتان بیان گردید. لذا به گفت‌وگوهای مختلف دراین باره خاتمه دهید). تنها اوست که غیب آسمان‌ها و زمین را می‌داند و (از مجموعه‌ی جهان هستی و از جمله از مدّت ماندگاری اصحاب کهف با خبر است). شگفتا او چه بینا و شنواست! (او همه چیز را می‌بیند و می‌شنود! ساکنان آسمان‌ها و زمین) به جز خدا برایشان سرپرستی نیست (که عهده‌دار امور آنان شود) و در فرمان‌دهی و قضاوت خود کسی را انباز نمی‌گرداند».

زندگی پرزرق و برق، بسیاری از مردمان را گول می‌زند و ایشان را نسبت به زنده‌شدن دوباره، غافل و بی‌باور می‌کند. درصورتی که کسانی چون اصحاب کهف یافته می‌شوند که در محیط پرزرق و برق جهان و در میان انواع ناز و نعمت، استقامت و پای مردی خود را در راه ایمان نشان می‌دهند و نیز حوادث بسیاری در جهان رخ می‌دهد که بیانگر از سرگرفتن حیات پس از خواب طولانی بوده که نوعی مرگ به شمار می‌رود. از جمله‌ی این حوادث داستان اصحاب کهف است.

جوانانی که به پروردگار خویش ایمان داشتند

جریان و رخداد این قصه، مربوط به روزگاران طولانی و صدها سال (پیش) بود. با این وصف در طول تاریخ و در مبارزه‌ی مداوم بین ایمان و کفر این داستان به شیوه‌های مختلف بیان شده است. امّا گذشته از همه چیز این امر به روشنی بیانگر قدرت بی‌انتهای پروردگار است و میان معجزه‌ی الهی در دنیای بشری و حقیقت زنده کردن انسان‌ها در روز رستاخیز و حضور در محضر پروردگار ارتباط ایجاد می‌کند.

در یکی از شهرها که مردمان آن همگی اهل ایمان و اطاعت و فرمان‌برداری از همدیگر پیشی می‌گرفتند، کم‌کم نشانه‌های انحراف از راه مستقیم پدیدار گشت. بازار شیطان رونق گرفت و مردم از دستور پروردگار سرپیچی کردند و عوامل گمراهی آشکار شد. این در حالی بود که حاکم آن شهر خود سرکرده‌ی کافران و گناه‌کاران بود. او در گناه و سرپیچی از دستورات پروردگار غرق شده بود. به این ترتیب وزیران و اطرافیانش نیز به همین شکل بودند. این بود که فساد عمومیت یافت و جهل و نادانی و ظلم و ستم همه‌ی جامعه را فرا گرفت. تصویر و مجسمه‌های زیادی از جمله بت‌ها که از سنگ و چوب ساخته شده بودند، در گوشه و کنار شهر برافراشته شده و نصب گردیدند، شیطان بر همه‌جا حکم‌فرما شد و صدای ایمان برای مدت‌ها خاموش گشت. در این میان تنها عده‌ی اندکی از مردم این شهر برایمان خود به حق پابرجا مانده بودند و شیطان نتوانسته بود آن‌ها را فریب دهد و در دریای گمراهی غرق نشده بودند. در میان این عده مجموعه‌ای درخود احساس جرأت و شهامت کردند گرد و غبار تنبلی را از خود زدودند. به یاری خدا به پا خاستند و درمقابل باطل ایستادند. خداوند نیز آنان را درپناه خود گرفت و یاری کرد پس بر هدایتشان افزود و چشم حق بینشان را به نورخود بیناتر نمود و از جانب خود، آنان را تأیید فرمود.

پیوند دادن دل‌ها

هنگامی که در مقابل ظلم و ستم و کفر قیام کردند، از هیچ‌کس و هیچ چیزی و از سختی‌های راه لحظه‌ای به خود تردید نکردند؛ چون دل‌هایشان با خداوند مرتبط بود و در هر لحظه و هرجا از او نیرو و قوّت می‌گرفتند و آشکارا و بی‌پروا ایمانشان را ظاهر کردند و گفتند:

… فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ … ﴿کهف/۱۴﴾

«… گفتند: پروردگار ما، پروردگار آسمان‌ها و زمین است…».

نه بت‌ها و مجسمه‌ها و شکل‌ها و پیکره‌هایی که از سنگ و چوب ساخته شده است (شایسته‌ی تعظیم و تسلیم شدن نیست). ای قوم ما! به راستی شما در گمراهی آشکاری هستید. ما در مقابل ستم سر فرود نمی‌آوریم و تسلیم انحراف نمی‌شویم.

شجاعانه و بی‌پروا فریادشان را به همه جا و همه کس در بازارها و اجتماعات مردم می‌گفتند و پیامشان را به همه می‌رساندند.

برخورد حاکم

با این حال اگر این جوانمردان بخواهند به دعوت خود، که دعوت به حق است، ادامه دهند و بخواهند که عقیده‌ی مردم را اصلاح نمایند، زمین زیرپای حاکم ستمگر به لرزه خواهد افتاد و تاج و تخت و حکومتش به خطر می‌افتد. به همین دلیل او عظمت کارشان و خطری را که برای او و قدرتش ایجاد می‌شد خوب درک کرده بود. این بود که به شدت درمقابل ایشان ایستاد و در سر راهشان کمین کرد. آن‌ها را تهدید کرد که اگر دست از دعوتشان به سوی حق برندارند، زندگی و معاش آنان را به خطر خواهد انداخت.

پس از قومشان (که بر کفر بودند) دوری جستند و در مقابل ستمگران که بر خداوند دروغ می‌بستند، دست به افشاگری زدند و گفتند:

هَؤُلَاء قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَّوْلَا یَأْتُونَ عَلَیْهِم بِسُلْطَانٍ بَیِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا ﴿کهف/ ۱۵﴾

«(اینان یعنی قوم ما به جز الله معبودهایی را به خدایی گرفته‌اند (چه مردمان حقیری! چرا باید بت‌های ساخت دست خویش را بپرستند؟ مگرعقل ندارند) ای کاش دلیل روشنی بر (خدایی) آنان ارائه می‌دادند. (مگر چنین چیزی ممکن است؟ هرگز! آنان چه ستم‌کارند؟) آخر چه کسی ستم‌کارتر از فردی است که به خدا دروغ بندد (و یا افترا، انبازهایی به آفریدگار جهان نسبت دهد)».

به سوی غار

از روی ناچاری و برای محافظت از دینشان و از جور ستم‌های بی‌پایان پادشاه، به الهام خداوند پروردگار به غاری در دامنه‌ی کوهی که در نزدیکی شهرشان بود، پناه بردند و سگشان نیز به آنان ملحق شد. به محض این که وارد غار شدند، احساس امنیت و آرامش کردند. آرامش و آسودگی بر آنان چیره گشت و خداوند رحمت خویش را برآنان مستولی ساخت. هرکدام در غار جایی برای خود انتخاب کرده و روی زمین دراز کشید و سگشان نیز بردهانه‌ی غار نشست. به گونه‌ای که همچون نگه‌بانی امین و وفادار مشغول پاس‌داری از درون غار بود.

غار و منتشر شدن رحمت

معمولاً درطبیعت غار محل استقرار جانوران وحشی و درنده و استراحت‌گاه خفاشان است. از درون غار، گازهای بدبو و مسموم کننده به مشام می‌رسد و جایگاه حشرات موذی می‌باشد. تاریکی درون غار ترس و وحشت را به دل انسان‌ها می‌افکند.

با این حال این غار (که ما در این داستان در مورد آن صحبت می‌کنیم)، دقیقاً برعکس تمام غارهای معمولی است. این غارپر است از رحمت پروردگار غارنشینان (که همان جوان مردان با ایمان هستند)، در آن اصلاً احساس ترس و نگرانی نمی‌کنند. درون غار به نور خداوندی آن قدر روشن است که گویی زمینی صاف و هموار است و یک چهارم روز گذشته است و (آفتاب کاملا بر آن تابیده است). شاید حشرات موذی در درون غار به دستور پروردگار هر کدام در سوراخ‌ها و لانه‌های خود خزیده‌اند و اصلاً هیچ تحرکی ندارند.

آرامش در درون غار

هنگامی که جوان مردان وارد غار شدند، هنگام عصر بود. با نزدیک شدن شب هنگام، یاران غار (اصحاب کهف) پس از خستگی احساس آرامش و راحتی و بعد از ترس و وحشت احساس اطمینان می‌کردند. از چشمانشان احساس آرامش مشخص بود. بعد از کمی استراحت و ماندن در غار کم‌کم خواب بر آن‌ها چیره شد و به خوابی عمیق فرو رفتند.

… در روز بعد خورشد طلوع کرد و نور زیبایش همه‌جا را روشن کرده بود. هر جنبنده‌ای به راه افتاد و به کار خویش مشغول شد، به جز یاران غار که در استراحت و خواب عمیق ماندند. خورشید در حرکت ظاهری خودش از مشرق به مغرب مسیر مشخصی دارد که از آن مسیر منحرف نمی‌شود و یک ذره در آن تغییر نمی‌کند.

ولی این امر در مورد یاران غار به امر پروردگار متفاوت بود. صبح‌گاهان هنگام طلوع خورشید، وقتی که نور آفتاب به دهانه‌ی غار نزدیک می‌شد، به دستور پروردگار متعال از کنار آن می‌گذشت و به سوی سمت راست متمایل می‌گردید و رو به درون غار تابیدن نمی‌گرفت و هنگام غروب خوشید از سمت شمال نور ملایمی بر آنان در درون غار می‌تابید، به‌گونه‌ای که در آنان مؤثر نبود و آنان را اذیّت نمی‌کرد که باعث بیداری آنان از خواب گردد.

خواب‌گاه آنان در درون غار چاله‌ای گودال مانند (و وسیع) بود. (و خودشان در محل وسیع از غار قرار داشتند) و در این چاله آن‌چنان احساس آرامش می‌کردند همچون کودکی در آغوش مهربان مادرش. این متمایل شدن نور خورشید نشانه‌ای برقدرت خداوند متعال بود. انسان با ایمان همیشه در پناه خداوند است. نه می‌ترسد و نه اندوهگین می‌شود. هیچ‌گاه دل‌هره و اضطراب به خود راه نمی‌دهد و (در مقابل سختی‌ها و مشکلات) تسلیم نمی‌شود.

اما انسان بی‌ایمان و کافر همیشه در خطر است و هر لحظه احساس ناامنی می‌کند و چون او راه راست و هدایت را گم کرده و از راه باطل پیروی می‌کند، این از نشانه‌های (قدرت) خداست. خدا هر که را راهنمایی کند، راه‌یاب (واقعی) اوست و هر که را گمراه کند، هرگز سرپرست و راهنمایی برای او نخواهی یافت.

و روزها پشت‌سرهم می‌آمدند و ماه‌ها و سال‌ها تکرار می‌گشتند و آنان همچنان در خواب عمیق به سر می‌بردند. چشمانشان باز و حدقه‌هایشان گشوده بود. نگاه‌هایشان به یک سو اندوخته شده بود. گویی تیری است که به سوی هدف نشانه‌گیری شده است. اجسامشان ثابت و هیچ‌گونه تحرکی نداشت. چنان می‌نمود که بیدارند، در حالی که خوابیده بودند. موی بدن و ریش و ناخن‌هایشان بلند شد و رنگ صورت‌هایشان تغییر کرد و نسبت به بعضی چیزهای دیگر زردتر می‌نمود، حال سگشان نیز چنین بود.

اگر کسی آنان را در این حال و وضع می‌دید، بلافاصه از دیدن این صحنه دلش پر از ترس و وحشت می‌شد و حتی لحظه‌ای توان ایستادن و نگریستن به این منظره را نداشت و بی‌درنگ پا به فرار می‌گذاشت. این در حالی بود که چرخش و حرکت آنان به چپ و راست و چرخیدن اجسامشان به اراده و خواست خداوند بود و آنان اصلاً احساسی نداشتند و نقشی را ایفا نمی‌نمودند.

بیداری

این وضع بر اصحاب کهف دهها سال ادامه داشت. در حالی که آنان همچنان در خواب بودند. نسل‌هایی از زندگان مردند و نسل‌های دیگرجایشان را گرفتند. آثار و نشانه‌های شهر از بین رفت و آثار و نشانه‌های دیگری به جای آن‌ها ساخته شد. تخت پادشاهان واژگون شد و پادشاهان دیگری به جای آنان نشستند و سرزمین تغییر و تحول زیاد یافت و مثل این که به زمین دیگری تبدیل شده است. خداوند نسیم زندگی را دوباره در آنان دمید و آنان را زنده گردانید. پس از خواب عمیق بیدار شدند یکی چشمانش را می‌مالید، یکی دیگر خمیازه می‌کشید و آن یکی احساس سرسنگینی می‌کرد. در این میان یکی از آنان گفت: به نظر شما، چه‌قدر خوابیده‌ایم؟ احساس می‌کرد که خواب آن‌ها طولانی بوده است. یکی از رفقایش که در کنارش بود، گفت: یک روز است که خوابیده‌ایم. بلافاصله احساس کرد که زیاد گفته است. گفت: یا قسمتی از روز را خوابیده‌ایم، اما وقتی که به موی سر و صورت و ناخن‌هایشان نگریستند، گفتند: پروردگار بهتر از هر کسی می‌داند که مدّت خواب چه‌قدر بوده است. به این ترتیب یقین یافتند که این وقایع (دراز شدن موی سر و صورت و ناخن‌ها به این حدّ زیاد) باید خیلی بیشتر از زمانی باشد که آن‌ها فکر می‌کنند، ولی  آیا آن‌ها همچنان در آن مقیاس زمانی دنیای خود بودند؟!

گرسنگی

وقتی که بیدار شدند، اولین احساسی که کردند، گرسنگی بود. ولی از چه راهی و از کجا غذا بیابند؟ آنان وقتی که از شهر خارج شدند، حکومت ستمگر آن‌ها را تعقیب می‌کرد و در واقع از شرّ حکومت فاسد بود که فرار کردند و مردم آن‌ها کورکورانه در جهل و نادانی به‌سر می‌بردند. بنابراین آنان نمی‌توانستند که با این وضعیت مقابله کنند و خود را آشکار سازند.

پس نشستند و به فکر چاره افتادند و شدت گرسنگی به حدی بود که می‌بایست هر چه سریع‌تر راه حلی بیابند. سپس از میان خود یکی را انتخاب کردند و سکه‌ای طلا از سکه‌هایی که به همراه داشتند، به او دادند و گفتند «مخفیانه و با احتیاط کامل وارد شهر شو و مواظب باش که کسی تو را نبیند و تو را نشناسند و تا جایی که امکان دارد از مأموران حکومتی و جاسوسن بپرهیز.»

پس برو مقداری غذای (پاکیزه) بخر تا به وسیله‌ی آن جلوی گرسنگی را بگیریم. هیچ‌گاه هوشیاری خودت را از دست ندهی. چون اگر بفمند و تو را شناسایی کنند، به جا و مکان ما نیز پی می‌برند و در نتیجه از نو دچار بلا و فتنه می‌شویم و آن‌ها ما را دستگیر کرده یا سنگ‌سار و یا زندانی می‌کنند و یا این که ما را وادار می‌نمایند که دین و آیین خود را رها سازیم و به آیین آن‌ها درآییم که در هر دو صورت ما هرگز رستگار نخواهیم شد.

با خبر ساختن مردم از احوال خویش

فرستاده‌ی آن‌ها به سوی شهر آمد. قیافه و شکل او چه از نظر لباس و چه از نظر شکل ظاهری به نسبت مردم شهر بسیار متفاوت بود و از طرفی دیگر او وارد شهری شده بود که اصلا آن را ندیده بود و او در آن شهرغریب بود و کسی و جایی را نمی‌شناخت. همه چیز شهر از خیابان‌ها و کوچه‌ها و معابر گرفته تا مردمان آن و طرز لباس پوشیدنشان و حتی ظاهرشان برای و تازگی داشت.

همه چیز عوض شده بود. گویی از دنیایی دیگر آمده است. در خیابان‌ها راه می‌رفت و از شدت ترس و وحشت نصیحت‌ها و سفارشات دوستانش را فراموش کرده بود و راه می‌رفت بدون آن‌که بداند به کجا می‌رود. تا این که یک دفعه به مغازه‌ای رسید که در آنجا مواد خوراکی می‌فروختند. دست به جیبش برد و سکه‌های طلا را بیرون آورده و به فروشنده داد قبل از این که سخن بگوید چیز عجیبی رخ داد. فروشنده با دیدن سکه‌های طلا که همگی متعلق به دوران قدیم بودند، فریاد زد. با شنیدن فریاد فروشنده، مردم دور او جمع شدند و گمان کردند که این مرد با این قیافه‌ی عجیب و غریب بر گنجی دست یافته است. وقتی زبان گشود تا سخن بگوید، از سخنان آنان نیز چیزی نمی‌فهمید و آنان نیز اصلا از او چیزی نمی‌فهمیدند. این بود که تجب مردم و او از همدیگر بیش‌تر شد و مردم بیش‌تر در مورد او کنجکاو شدند. یک‌دفعه (چاره را در این دید) که پا به فرار بگذارد. از میان جمعیت راهی برای خود باز کرد و به سوی دوستانش در غار فرار کرد و مردم نیز دوان‌دوان او را تعقیب می‌کردند. جمعیت پیوسته بیش‌تر و بیش‌تر می‌شد. خبر همه جا پیچید، مردم شهر از بزرگ و کوچک، زن و مرد، پیر و جوان همه به سوی غار رفتند، وقتی خبربه حاکم رسید، دستور داد همراه سپاهی آن‌جا را محاصره کنند.

به راستی وعده‌ی خداوند حق است

مردم پیوسته دسته‌دسته به در غار می‌آمدند و به محض آمدن آن‌ها، همگی دچار ترس و وحشت می‌گشتند. پس از این که همگی در ورودی غار جمع شدند در مورد ورود به غار دچار اختلاف شدند. در این فاصله یاران غارهمگی به رحمت خداوند پیوستند و جان به جان آفرین تسلیم نمودند. هم مردم و هم نسل‌های آینده متوجه یک حقیقت تاریخی گشتند و آن فرار عده‌ای از جوانان مؤمن اهل شهر در روز و پناه‌بردنشان به غار از ترس حاکمان کفر و ظلم و ستم آنان بود. این واقعه باعث شد که کسانی که در آن روز در دهانه‌ی غار حضور یافتند، ایمانشان به قدرت و عظمت خداوند بیش‌تر گردد و به راستی خداوند هر آنچه را که در قبرها مدفون گشته‌اند، زنده خواهد گردانید و وعده‌ی او وعده‌ای حق و راست است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مؤلف: استاد محمدعلی قطب
ترجمه: ماجد احمدیانی


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 5 فروردين 1394 ساعت 18:4 | بازدید : 260 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

نظریات مختلف درباره محل غار اصحاب کهف

 

 

درباره تعیین محل اصحاب کهف باید گفت که: کهف های مکشوفه امروز در دنیا که اصحاب کهف را بدان منتسب میدانند، معروفترین آنها پنج کهف است: اول: کهف إفسوس (به کسر همزه و کسر فاء)، دوم: کهف رجیب، سوم: کهف کوه قاسیون، چهارم: کهف بتراء، و پنجم: کهف واقع در شبه جزیره اسکاندیناوی. کهف کوه قاسیون در صالحیه دمشق، و کهف بتراء درفلسطین، و کهف اسکاندیناوی در همین شبه جزیره واقع است و خصوصیات جغرافیائی و شواهد تاریخی آنها با کهف اصحاب کهف تطبیق نمی کند، و بنابراین ما از بحث پیرامون آنها خودداری می کنیم.
اما کهف إفسوس: إفسوس شهری خراب و باستانی از شهرهای ترکیه است و مسافت آن تا شهر إزمیر 73 کیلومتر است و این کهف در فاصله حدود یک کیلومتر یا کمتر از إفسوس، در نزدیکی قریه آیاصولوک در دامنه کوه ینایرداغ واقع است. این کهف بسیار وسیع است و در آن صدها قبر با آجر ساخته شده است. در آن به سمت شمال شرقی است، و در آنجا اثری از کلیسا یا صومعه و مسجدی نیست. بسیاری از مورخین و مفسرین، این را همان کهف اصحاب کهف میدانند، و در نزد نصارینیز معروفترین کهوف است؛ و بطور کلی مشهورترین کهوف در بین تمام ملل و اقوام و معتقدین به داستان اهل کهف می باشد. لیکن استاد ما علامه طباطبایی مد ظله به چند دلیل استدلال می کنند بر آنکه نمی تواند آن کهف بوده باشد.
اول آنکه: قرآن در آیات 17-18 سوره کهف در بیان خصوصیات جغرافیائی کهف میفرماید: «و تری الشمس إذا طلعت تزاور عن کهفهم ذات الیمین و إذا غربت تقرضهم ذات الشمال و هم فی فجوة منه ذالک من آیات الله من یهد الله فهو المهتد و من یضلل فلن تجد له و ولیا مرشدا* و تحسبهم أیقاظا و هم رقود و نقلبهم ذات الیمین و ذات الشمال و کلبهم بـاسط ذراعیه بالوصید لو اطلعت علیهم لولیت منهم فرارا و لملئت منهم رعبا؛ و خورشید را می بینی که وقتی طلوع می کند از غارشان به سمت راست میل می کند، و چون غروب می کند از سمت چپشان می گذرد و آنها در جایی فراخ از آن غار بودند. این از نشانه های قدرت خداست. هر که را خدا هدایت کند، او هدایت یافته است و هر که را گمراه کند هرگز برای او سرپرستی راهنما نخواهی یافت* و آنان را بیدار می پنداشتی، در حالی که خفته بودند و آنها را به پهلوی راست و چپ می گرداندیم، و سگشان بر آستانه غار دو دست خود را گشاده بود. اگر بر آنها مشرف می شدی، و از نزدیک می دیدی بی تردید به آنها پشت کرده می گریختی و وجودت از بیمشان آکنده می شد».
این آیه صراحت دارد بر آنکه شعاع خورشید در هنگام طلوع بر جانب راست کهف می تابد، و در هنگام غروب بر جانب چپ کهف. و لازمه اینچنین تابشی اینست که در کهف مواجه جانب جنوب باشد نه در جهت شمال و چون در کهف إفسوس به طرف شمال است، بنابراین مفسرین ناچار شده اند که میزان جهت راست و چپ بودن را نسبت به کسی که میخواهد از خارج کهف به درون آن داخل شود بگیرند. لیکن این معنی صحیح نیست. بلکه میزان راست و چپ بودن نسبت به کسی است که در داخل کهف جای دارد و میخواهد خارج شود، و معمولا جهات را نسبت به خود آن چیز حساب می کنند.
قاضی بیضاوی در تفسیر خود ضمن اعتراف، در کهف را در مقابل بنات النعش دانسته است و نزدیکترین مشارق و مغارب را به کهف، مشرق و مغرب رأس السرطان قرار داده است که چون مدار خورشید در مدار رأس السرطان قرار گیرد و بر کهف بتابد، از کهف منحرف شده و مقابل سمت راست قرار می گیرد که در پشت جهت مغرب است. و چون خورشید غروب کند محاذی با سمت چپ کهف قرار میگیرد و شعاعش بر جانب چپ کهف میرسد و عفونت آن را میزداید و هوایش را معتدل میکند و نور خورشید بر بدنهای آنان نمی تابد تا جسدهایشان را آزار دهد و لباس هایشان را کهنه سازد و معلوم است که بیضاوی برای انطباق کهف به کهف إفسوس با این خصوصیات مجبور شده است جهت راست و چپ را نسبت به خارج غار بگیرد نه داخل و بسیاری دیگر از مفسرین بر همین طریق بیضاوی، محل کهف را قرار داده اند.
دوم آنکه: در آیه مبارکه وارد است: «و هم فی فجوة منه»، یعنی اصحاب کهف در مکان مرتفع و بلندی که در داخل کهف است جای گرفته اند، و در غار إفسوس چنین محل مرتفعی نیست. لیکن این اشکال در صورتی است که فجوة به معنای محل بلند باشد، و این معلوم نیست بلکه بسیاری به معنای ساحت یعنی زمین پهن و گسترده معنی نموده اند.
سوم آنکه: در گفتار خدای تعالی (کهف/ 21) وارد است که: «قال الذین غلبوا علی أمرهم لنتخذن علیهم مسجدا؛ آن جماعتی که به در غار آمدند و از امر آنان مطلع شدند گفتند: ما در این مکان مسجدی بنیاد خواهیم کرد»، و در کهف إفسوس اثری از صومعه و کنیسه و مسجدی نیست. علاوه بر آنکه در آنجا چیزی از کتابت نامهای اصحاب کهف و سگ آنان که شاهد بر این امر باشد نیست، به خلاف سائر کهوف خصوصا کهف رجیب شواهد بسیاری دلالت دارد بر آنکه همان کهف معروف است. این کهف در 8 کیلومتری عمان پایتخت اردن در نزدیکی قریه رجیب است که در دامنه جنوبی کوه در سنگها حفاری شده است و دو طرف راست و چپ آن باز است که آفتاب بر آن می تابد، و در کهف در سمت جنوب است و داخل کهف یک سکوی کوچک به طول سه متر و عرض دو متر و نیم در برابر سطح کهف که سه متر در سه متر است قرار دارد و در داخل غار چند صورت قبر است بر شکل «ناووس» که گویا هشت یا هفت قبر بوده باشد و در روی دیوارهای غار نقوش و خطوطی به زبان یونانی قدیم و ثمودی نگاشته شده که بواسطه اصطکاک قابل قرائت نیست؛ و نیز شکل سگی به رنگ قرمز نقاشی شده، و در آن غار زینت ها و زخارف دیگری نیز موجود است و در بالای این غار آثار صومعه بیزنطیه موجود است که از پولها و سکه ها و سائر آثاری که از آنجا به دست آمده و اکتشاف شده است، به دست می آید که در زمان پادشاهجوستینوس اول (418-417 میلادی) ساخته شده است و آثار دیگری یافت شده که دلالت دارد بر آنکه آن صومعه بعد از غلبه و استیلای مسلمین تبدیل به یک مسجد اسلامی گردیده است که دارای محراب و مأذنه و محل وضو است.
این کهف متروک و مهجور بود و به مرور زمان خراب و منهدم گشت تا اینکه اداره باستانشناسی دولت اردن اخیرا بواسطه حفاریها و اکتشافات بسیار پی برد که همان کهف مذکور در قرآن است و بعضی از روایات مسلمین نیز دلالت دارد بر آنکه کهف مزبور در عمان است و یاقوت در معجم البلدان آورده است که رقیم اسم قریه ای در نزدیکی عمان است و بلده عمان در موضع شهر فیلادلفیا ساخته شده است که از مشهورترین و زیباترین شهرهای آنروز بوده است و قبل از اسلام از اوائل قرن دوم میلادی تحت تصرف دولت روم بوده است، ولیکن در اوائل قرن اول هجری مسلمانان آنجا را فتح نموده و ارض مقدس به تصرف آنها در آمد و حق اینست که مشخصات این کهف بیشتر منطبق است بر کهف مذکور در قرآن کریم نسبت به مشخصات سائر کهف های موجوده و مشهوره در کتب و تواریخ (المیزان، ج 13، ص 320-316).


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 5 فروردين 1394 ساعت 18:4 | بازدید : 242 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

غار مخوف اصحاب کهف در کجا واقع شده است؟

اصحاب کهف

شهرى که اصحاب کهف در آن ساکن بودند بنا بر روایتى که در بحارالانوار از حضرت على، علیه‏السلام، نقل شده است «افسوس‏»1نام داشت که افسوس پیش از میلاد مسیح یکى از شهرهاى معروف جهان بوده که معبد معروف «دیانا» که از عجایب هفتگانه بوده در این شهر قرار داشت. که این معبد از طرف مرد شهرت ‏طلبى به نام «اروسترات‏» در سال ۳۵۶ق.م طعمه حریق شده تا بدین وسیله نام او در تاریخ جاویدان بماند.

این شهر کلا از بین رفته و بر خرابه‏هاى آن دهکده «آیاسلوغ‏» به وجود آمده که آیاسلوغ در استان «آیدین‏» ترکیه در ۶۵ کیلومترى «ازمیر» و ۵ کیلومترى دریاى اژه قرار دارد.2در یک کیلومترى «آیاسلوغ‏» غاریست که مردم ترکیه براى آن اهمیت فراوانى قایل هستند و آنجا را بعنوان مرقد مطهر اصحاب کهف زیارت مى‏کنند، اما اخیرا غار دیگرى در کشور اردن در ۸ کیلومترى عمان (پایتخت اردن) کشف شده که نشانه‏هاى غار اصحاب کهف بر آن منطبق‏تر است.3

همچنین غار دیگرى در نزدیکى شهر دمشق در کشور سوریه منتسب به اصحاب کهف است. لازم به ذکر است علامه طباطبایى، قدس‏سره، پس از تحقیقات ارزنده‏اى به این نتیجه رسیده‏اند که نشانه‏هاى یادشده در قرآن کریم از غار اصحاب کهف بر غار «افسوس‏» در ترکیه منطبق‏تر است.4

و همچنین از ابن عباس نقل مى‏کنند که معاویه در جنگ مضیق نزدیک روم رفته بود و به غارى که اصحاب کهف در آن مدفون‏اند نزدیک شد. معاویه اصرار داشت که از درون غار مطلع شود. قبلا چند نفر را براى کاووش به داخل آن فرستاد ولى تندباد شدیدى وزید که نتوانستند پیش بروند. ناچار معاویه از این فکر منصرف شد.

شهرى که اصحاب کهف در آن ساکن بودند بنا بر روایتى که در بحارالانوار از حضرت على، علیه‏السلام، نقل شده است «افسوس‏» نام داشت که افسوس پیش از میلاد مسیح یکى از شهرهاى معروف جهان بوده که معبد معروف «دیانا» که از عجایب هفتگانه بوده در این شهر قرار داشت

البته در کتب مختلف و تفسیرهاى گوناگون از شهرهاى دیگرى به نامهاى مختلف من‏جمله «فیلادرفیا» و کوه «آنجلس‏» به میان آمده که در سریال «مردان آنجلس‏» به کارگردانى آقاى فرج‏الله سلحشور شاهد استفاده از این اسامى بودیم. که نشان مى‏دهد حجت ‏الاسلام محمد سعید بهمن‏پور، نویسنده و محقق سریال به مفسرانى رجوع کرده‏اند که در آثارشان از این اسامى استفاده شده است، چنانکه اسامى استفاده شده براى اصحاب کهف در فیلم با روایتى که در جلد ۱۴ بحارالانوار از حضرت على، علیه ‏السلام، نقل شده تفاوت دارد، چراکه حضرت على، علیه‏السلام، ایشان را به نام‏هاى «مکسلمینا»، «میشیلینا»، «تلمیخا»، «دیرنهوس‏»، «مرنوس‏»، «ساذریوس‏» و «قطمیر چوپان‏» معرفى مى‏کنند، که البته تفاوت در اسامى افراد و مکانها و یا در شرح خود داستان به برداشتهاى مختلف و یا نقل‏قولهاى گوناگونى برمى‏گردد که هر یک از مفسران به یکى از آنها استناد مى‏کند که به طور مثال در مورد کلمه «رقیم‏» در قرآن، برخى از مفسران آن را نام روستاى نزدیک غار مى‏دانند 5و برخى دیگر نام سگ اصحاب کهف و برخى نام لوح مسى و یا سنگى نصب شده در کنار غار مى‏دانند و برخى نام کوهى مى‏دانند که غار بر روى آن واقع شده و راجع به کلمه «وصید» هم یک چنین اختلاف نظرى وجود دارد که البته این قبیل اختلافات نمى‏تواند به حقیقت داستان و پیام‏هاى آن خدشه‏اى وارد سازد. چراکه خداوند در قرآن مى‏فرماید: «بعضى خواهند گفت که عده آن اصحاب کهف، سه نفر بود و چهارمین سگ آنها و برخى دیگر از روى خیالبافى و غیبگویى مى‏گویند عده آنها پنج نفر بود و ششمین سگ آنها و برخى دیگر گویند هفت نفر بودند و هشتمین سگ آنها (اى رسول ما) بگو خداى من به عده آنها آگاه‏تر (از خلق) است که بر عدد آنها از خلق بجز افراد قلیلى که از طرف حق به وحى دانسته‏اند هیچ کس آگاه نیست. پس تو با اهل کتاب در این موضوع مجادله مکن، جز آن که هرچه بظاهر وحى دانستى اظهار کن. دیگر هرگز فتوى از احدى در این باب مپرس‏»6


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 5 فروردين 1394 ساعت 18:2 | بازدید : 248 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

غار اصحاب‌ کهف کجاست؟

ویرانه هاى این شهر، هم اکنون در نزدیکى «ازمیر» در «ترکیه» به چشم مى خورد، و در کنار قریه «ایاصولوک» در کوه «ینایرداغ» هم اکنون غارى دیده مى شود که فاصله چندانى از «افسوس» ندارد.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهرستان بوانات ( Bavanat.com ) به نقل از عقیق :

بقایای تاریخی همواره مورد توجه ملل مختلف بوده و به فرهنگ و تاریخ غنا بخشیده و در جلب گردشگر و توجه جهانی نیز مؤثر است. غار کهف از جمله اماکن مورد توجهی است که کشورهای مختلف هر نشانه‌ای را مبنای انتساب به اصحاب کهف می‌دانند.

غار اصحاب‌ کهف کجاست؟غار اصحاب‌ کهف کجاست؟

اصحاب کهف‌، در قصص‌ قرآنى‌ نام‌ گروهى‌ از مؤمنان‌ است که‌ از ستم‌ پادشاهى‌ مشرک‌ به‌ غاری‌ پناه‌ بردند و سالیانى‌ دراز به‌ خوابى‌ عمیق‌ رفته و سپس بیدار شدند.

داستان‌ این‌ گروه‌، با اشاراتى‌ کوتاه‌ در آیات ۹ تا ۲۶ سوره کهف یعنی در ۲۷ آیه تشریح شده است.

تعداد اصحاف به طور دقیق مشخص نیست، اگرچه رقم هفت بیشتر در مورد آنها بکار گرفته می شود . در مورد تعداد اصحاب در آیه ۲۲ سوره کهف آمده است: به زودى خواهند گفت ‏سه تن بودند [و] چهارمین آنها سگشان بود و مى‏گویند پنج تن بودند [و] ششمین آنها سگشان بود تیر در تاریکى مى‏اندازند و [عده‏اى] مى‏گویند هفت تن بودند و هشتمین آنها سگشان بود بگو پروردگارم به شماره آنها آگاه‏تر است جز اندکى [کسى شماره] آنها را نمى‏داند پس در باره ایشان جز به صورت ظاهر جدال مکن و در مورد آنها از هیچ کس جویا مشو .

داستان کهف ، دلالت بر معاد

داستان اصحاب کهف دلالت بر معاد دارد. این داستان از قول های مشهور بین اقوام و ملل زمانهای مختلف مطرح است و قرآن کریم شرحی از آن را به قدری که شاهد برای مسئله معاد است بیان کرده است.

خداوند اصحاب کهف را برای مدت طولانی به خواب برد و بعد بیدار کرد تا به منکرین معاد برساند که مردن و زنده شدن مانند اصحاب کهف و سپس تنبه و بیداری آنهاست.

داستان اصحاب کهف در زمانی به وقوع پیوست که تنازعی شدید در امر معاد و بعثت مردگان بین موحدین و مشرکین در گرفته بود، وقوع این قضیه و حدوث این حادثه که از هر جهت مشابه با مردن و زنده شدن جمیع خلائق است، شک و تردیدی برای منکرین باقی نمی گذارد.

اصحاب کهف در میان ملل مختلف

مانند‌ بسیاری‌ دیگر از قصص‌ قرآنى‌، داستان‌ اصحاب‌ کهف‌ در میان‌ صاحبان‌ ادیان‌ آسمانى پیشینه‌ دارد، در واقع داستانى‌ مشهور در میان‌ مسیحیان‌ شرق‌ و غرب‌ بوده‌ است‌.

قرآن‌ کریم‌ بدون‌ اینکه‌ به‌ صاحبان‌ دیانت‌ بخصوصى‌ اشاره کرده باشد به‌ تعبیر «یقولون‌» به‌ شهرت‌ و تداول‌ این‌ داستان‌ در میان‌ پیشینیان و حتى‌ اختلافى‌ در جزئیات‌ داستان‌ میان‌ بازگو کنندگان‌ اشاره‌ دارد، سوره کهف آیه ۲۲.

غار اصحاب‌ کهف کجاست؟غار اصحاب‌ کهف کجاست؟

در میان‌ مسیحیان‌، اصحاب‌ کهف‌ نه‌ به‌ دلیل پناه‌ بردنشان‌ به‌ غار، بلکه‌ از جهت‌ به‌ خواب‌ رفتنشان‌ شهرت‌ یافته‌اند و با عنایت‌ به‌ اینکه‌ شمار آنان‌ ۷ نفر انگاشته‌ شده‌ است‌، در غالب‌ منابع‌ به‌ خصوص‌ در منابع‌ مسیحیت‌ غربى‌ به‌ “۷ خفتگان” شناخته‌ شده‌اند.

کاوش‌ در پى‌ اصحاب‌ کهف‌

جایگاه‌ داستان‌ اصحاب‌ کهف‌ نزد مسلمانان‌ و وجود این‌ باور که‌ هنوز مى‌توان‌ نشانى‌ از غار اصحاب‌ کهف‌ را بازجست‌، موجب‌ آن‌ شده‌ تا در طول‌ تاریخ‌ کاوش هایی برای دستیابی به غاری که اصحاف کهف در آن به خواب رفتند انجام شده و مکان هایی نیز در پی این کاوش ها و یا بطور تصادفی مشخص و معرفی شده اند… به‌ طبع‌ شهرت‌ اینکه‌ اصحاب‌ کهف‌ در بلاد روم‌ سکنى‌ داشته‌اند، انگیزه‌ای‌ بوده‌ است‌ تا این‌ جویندگان‌، در پى‌ یافتن‌ اطلاعاتى‌ جدید و موثق‌ درباره اصحاب‌ کهف‌ بیشتر به‌ جانب‌ روم‌ توجه‌ کنند.

جایگاه غار اصحاب کهف از منظر آیت الله مکارم شیرازی

در مورد مکان غار اصحاب کهف نظریه های مختلفی وجود دارد و مکانهای متعددی به عنوان غار اصحاب کهف معرفی شده اند.

در تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی، جلد ۱۲، صفحه ۴۳۸ درمورد غار اصحاب کهف آمده است: اینکه اصحاب کهف در کدام منطقه از روى زمین زندگى مى کردند و این غار در کجا قرار داشته، در میان دانشمندان و مفسران گفتگو بسیار است.

گرچه پیدا کردن محل دقیق این غار تأثیر زیادى در اصل داستان، نکات تربیتى و اهمیت تاریخی آن ندارد اما دانستن محل این حادثه مى تواند کمک به فهم بیشتر خصوصیات آن کند.

به هر حال، در میان احتمالات و اقوالى که در این زمینه وجود دارد دو قول به صحت نزدیک ترند:

نخست اینکه این حادثه در شهر «افسوس» واقع شده و این غار در نزدیکى آن قرار داشته است.

ویرانه هاى این شهر، هم اکنون در نزدیکى «ازمیر» در «ترکیه» به چشم مى خورد، و در کنار قریه «ایاصولوک» در کوه «ینایرداغ» هم اکنون غارى دیده مى شود که فاصله چندانى از «افسوس» ندارد.

غار اصحاب‌ کهف کجاست؟غار اصحاب‌ کهف کجاست؟

این غار، غار وسیعى است که مى گویند آثار صدها قبر در آن به چشم مى خورد و به عقیده بسیارى غار «اصحاب کهف» همین است.

به طورى که ارباب اطلاع نقل کرده اند، دهانه این غار به سوى شمال شرقى است و همین سبب شده که بعضى مفسران بزرگ در اصالت آن تردید کنند، در حالى که این وضع مؤید اصالت آن است زیرا قرار گرفتن آفتاب به هنگام طلوع در سمت راست غار و در هنگام غروب در سمت چپ ، مفهومش آن است که دهانه غار به سوى شمال و یا اندکى متمایل به شمال شرقى باشد.

عدم وجود مسجد و معبدى در حال حاضر در کنار آن، دلیلى بر نفى اصالت آن نیز نخواهد بود، چه اینکه ممکن است با گذشتن حدود ۱۷ قرن آثار آن معبد از بین رفته باشد.

دومین غار، غارى است که در نزدیکى پایتخت «اردن» یعنى شهر «امان» واقع شده است، در نزدیکى روستایى به نام «رجیب»

غار اصحاب‌ کهف کجاست؟غار اصحاب‌ کهف کجاست؟

در بالاى این غار، آثار صومعه اى دیده مى شود که طبق پاره اى قرائن، مربوط به قرن پنجم میلادى است که بعد از غلبه مسلمین بر آنجا تبدیل به مسجد شده و محراب و مأذنه دارد.

دیگر غارها

در برخى‌ روایات‌ آمده‌ که‌ در قریه‌ای‌ به‌ نام‌ لوشه‌ در غرناطه‌، غاری‌ دیده‌ شده‌ است‌ که‌ اجسادی‌ با سگشان‌ در آن‌ وجود دارند و مردم‌ آنان‌ را اصحاب‌ کهف‌ مى‌پندارند.

در کنار آن‌ غار مسجدی‌ است‌ و در نزدیکى‌ مسجد، قصری‌ به‌نام‌ رقیم‌ و در قسمت‌ شمالى‌ غرناطه‌ شهری‌ قدیمی‌ به‌ نام‌ دقیوس‌ وجود دارد .

در ایالت نخجوان آذربایجان نیز غاری به عنوان غار اصحاب کهف معرفی شده است.

غار اصحاب‌ کهف کجاست؟غار اصحاب‌ کهف کجاست؟

اصحاب کهف در متون کهن مسیحی و توجه خاورشناسان

در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی آمده است: در متون‌ مسیحى‌ کهن، داستان‌ اصحاب‌ کهف‌ با مضامینى‌ کاملاً قابل‌ مقایسه‌ با مضامین‌ اسلامى‌ دیده‌ مى‌شود، بدان‌گونه‌ که‌ نه‌ تنها مى‌توان‌ خطوط کلى‌ داستان‌ قرآنى‌ را در پرداختهای‌ مسیحى‌ بازیافت‌ بلکه‌ بخش‌ تفصیلات‌ داستان‌ در روایات‌ و تفاسیر اسلامى‌ نیز با پرداختهای‌ مسیحى‌ قابل‌ مقایسه‌ است‌.

اصحاب‌ کهف‌ و مقایسه آن‌ با نمونه‌های‌ مسیحى و همچنین‌ تطبیق‌ آن‌ با برخى‌ دانسته‌های‌ تاریخى، توجه‌ خاورشناسان‌ را به‌ خود جلب‌ کرده‌ است‌، چنانکه‌ از زوایای‌ مختلف‌ درباره این‌ موضوع‌ به‌ تحقیق‌ پرداخته‌اند.

برای‌ نمونه‌ ماسینیون‌ با نگاهى‌ بر روایات‌ اسلامى‌ و مسیحى‌ به‌ بررسى‌ جایگاه‌ اصحاب‌ کهف‌ در میان‌ گروههای‌ قومى‌ گوناگون‌ به‌ ویژه‌ از نظر تصویرنگاری‌ ایشان‌ عنایت‌ داشته و طى‌ یک‌ سلسله‌ مقالات‌ به‌ تفصیل‌ به‌ این‌ مطلب‌ پرداخته‌ است

از سویى‌ دیگر یونگ‌ با مقایسه داستان‌ اصحاب‌ کهف‌ و داستان‌ خضر نبى‌، به‌ موضوع‌ تجدید حیات‌ و عمر دوباره‌ یافتن‌ نظر داشته‌ است‌ .

غار اصحاب‌ کهف کجاست؟غار اصحاب‌ کهف کجاست؟

منشأ زبان شناختی در کشورهای اسکاندیناوی، آلمان، مجارستان و ولز

واژه sjusovare یا syv sover که در کشورهای اسکاندیناوی سوئد، نروژ و دانمارک کاربرد داشته ریشه در داستان اصحاب کهف از افسوس دارد و به معنای کسی است که سخت و طولانی خوابیده است.

واژه “Siebenschl?fe” در زبان آلمانی و “hétalv?” در زبان مجاری نیز معنایی شبیه به کاربرد مشابه در اسکاندیناوی دارد. این واژه ویژگی فردی را توصیف می کند که معمولا خواب طولانی داشته و دیرتر از زمان لازم از خواب بیدار می شود.

در دامنه واژگان ولزی نیز واژه “saith cysgadur” در داستان بلند ریز لوئیس نوشته دنیل اوون در سال۱۸۸۵ به کار برده می شود و اشاره به فردی دارد که خواب طولانی داشته است.

اصحاب کهف در ادبیات قرون وسطی

توصیف شرایط و وضعیت اصحاب کهف، قرن شانزدهم در فرهنگ کلیسای پروتستان عمومیت یافت و جان دون از شعرای قرن شانزدهم شعری در این رابطه سروده است.

در دوره روشنگری اشاره به داستان اصحاب کهف چندان فراگیر نبود اما شرح این داستان با ظهور عصر رومانتیسیزم احیا شد. اشاره به این داستان در آثاری از تومان دی کوئنسی، شعری از گوته، داستانی از واشنگتن ایروینگ و اچ جی ولز به چشم می خورد.

ظهور داستان اصحاب کهف در ادبیات دوران مدرن

دانیلو کیس نویسنده صرب – کرووات داستان اصحاب کهف را در قالب یک داستان کوتاه در کتاب خود با عنوان دانشنامه درگذشتگان روایت کرده است.

این داستان در دو کتاب سوزان کوپر نیز روایت شده است.

گیلبرد موریس در مجموعه داستانهای اصحاب کهف رویکرد مدرنی به این داستان داشته و با الهام از آن داستانی مشابه نقل کرده است.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 5 فروردين 1394 ساعت 10:49 | بازدید : 214 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

 

 

متن های زیبا برای تبریک سال نو

 

متن عشقولانه و فانتزی
اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز
هر سال این فکر را به یادمان می آورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند. .

 

******************************************

 

متن اداری
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد
رابه تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت
را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان برای شماعزیزان مسئلت مینماییم

 

******************************************


متن ادبی
سال نومی شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند
و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره...من...تو...ما...
کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟...پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟...
زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و
چون همیشه امیدوار وسال نومبارک...

 

******************************************


متن زیبا ودوستانه
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش


******************************************

 

عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران باید
اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم . . .

 

******************************************

 

لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید
رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن
روزهایت رنگارنگ
سال نو مبارک . . .

 

******************************************

 

درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی
اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم . . .

 

******************************************

 

جشن است که نوروز به پا خاسته است.شادی و سعادت جهان ان تو باد.از هر دو جهان فقط تو را می خواهم . . .

 

******************************************

 

نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های
بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی . . .

 

******************************************

 

نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند . .

 

******************************************


متن عاشقانه
در این نوروز باستانی خیال آمدنت را به آغوش خسته می کشم . . .

 

******************************************

 

نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه کوتاهترین شبش یلدا باشد . . .

 

******************************************

 

نوروز پیام آور مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم . . .

 

******************************************


متن ادبی و محترمانه
نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می کند . . .

 

******************************************

 

زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند
نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس نوروز بر تو فرخنده باد . . .

 

******************************************

 

متن ادبی
چه افسانه ی زیبایی... زیباتر از واقعیت .. راستی مگر هر شخصی احساس نمیکند
که نخستین روز بهار گویی نخستین روز آفرینش است؟
نوروز مبارک

 

******************************************

 

باز عالم و آدم و پوسیده گان خزان و زمستان خندان و شتابان به استقبال بهار میروند
تا اندوه زمستان را به فراموشی سپارند و کابوس غم را در زیر خاک مدفون سازند
و آنگه سر مست و با وجد و نشاط و با رقص و پایکوبی با ترنم این سرود
طرب انگیز نو روز و جشن شگوفه ها را بر گذار می نمایند . . .

 

******************************************

 

و باز گرمای ملایم و فرحبخش روز های آفتابی بهار در باغ و راغ و کشتزار ها به سبزه و گلها
و درختان بشارت میدهد تا از خواب سنگین زمستان بیدار شوند و روح تازه بخود گیرند
و آنگاه این نوای جانبخش را ساز بدارند . . .

 

******************************************

 

و باز نسیم گوارای گیسوان مشک بوی بته های گلاب را با آهنگ موزون تکان میدهد
تا با لالهء خوش عذار و نرگس و ریحان و گل های دشتی همزمان جوانه زنند
و ترانه عشق را به گوش عشاق برسانند و آنگاه در چمنها و دشت و دمن طوفان برپا کنند . . .


******************************************


و باز هوای شاداب به عشرتگاه باغ و لاله زار ها راه میگشاید و گلهای سرخ و زرد
و نیلوفری را که در سبزه زار ها می رویند نوازش میدهد و آنگاه پربار چمن را
به نظاره می نشیندو همین که در مرغزاران حریر پوش به میزبانی مردان پاکدل دشت می شتابد نالهء
نی را می شنود و وظیفه دار این پیام میگردد . . .

 

******************************************

 

رونق عهـــد شبابست دگــر بوستان را / میرسد مـــژده گل بلبل خوش الحان را
ای صبا گر به جوانان چمـن بـاز رسی / خدمت ما برسان سرو گل ریحـــان را

 

******************************************

 

ای نو بهار خنـــدان از لامکان رسیـــــدی / چیزی به یار مانی از یـــار ما چه دیـــدی
خندان و تازه رویی سر سبز و مکشبویی / همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریــدی

 

******************************************

 

فرا رسیدن نوروز باستانی، یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید
جم بر همه ایرانیان پاک پندار، راست گفتار و نیک کردار خجسته باد

 

******************************************

 

متن اداری
بهار یک نقطه دارد نقطه آغاز بهار زندگیتان بی انتها باد سال نو مبارک

 

******************************************

 

متن دوستانه و اداری
با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد،

برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد

 

******************************************

 

ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها ای تدبیر کننده روز و شب ای دگرگون
کننده حالی به حالی دیگر حال مارا به بهترین حال دگرگون کن سال نو مبارک

 

******************************************

 

مثل لحظه ای که باغ, در ترنم ترانه شکوفا میشود, غرق در شکوفه میشود روزگارتان بهـار
لحظه هایتان پر از شکوفـه باد. سال نـو مبارک

 

******************************************

 

بنگر به رستاخیز طبیعت که چه زیباست . و هر سال ستاخیزی دیگر را تجربه می کنیم و چه زیباتر رستاخیز انسان در این عصر آهن وتباهی

 

******************************************

 

متن برای دوستان وبلاگی
ورود به این عید سعید باستانی بنا به دلایل فنی برای شما مسدود می باشد . لطفا اصرار نفرمایید!عید شما مبارک

 

******************************************


متن برای پدر و مادر
عید نوروز را به
گلهای یاس بهشت آرزوهایم ،پدر و مادر عزیزم
که عطرشان پایدار ومهرشان ستودنی است
تبریک می گویم


******************************************


متن اداری و مودبانه
با سلام-در آستانه فرا رسیدن "عید نوروز باستانی" و طمطراق پیک بهاران و آغاز سال نو تبریک
و تهنیت صمیمانه را تقدیم شما و خانواده محترمتان داشته و در پرتو الطاف بیکران خداوندی
، سلامتی و بهروزی، طراوت و شادکامی، عزت و کامیابی را آرزومندیم.

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 5 فروردين 1394 ساعت 10:47 | بازدید : 271 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

متن تبریک عید نوروز, پیامک تبریک نوروز 93

فرا رسیدن نوروز باستانی ، یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید جم
بر همه ایرانیان پاک پندار ، راست گفتار و نیک کردار خجسته باد . . .

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

گشت گرداگرد مهر تابناک ، ایران زمین / روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین
ای تو یزدان ، ای تو گرداننده ی مهر و سپر / برترینش کن برایم این زمان و این زمین . . .
عید نوروز بر شما مبارک

 

پیام تبریک سال نو

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

بوی جان می آید اینک از نفس های بهار
دستهای پر گل اند این شاخه ها ، بهر نثار
با پیام دلکش ” نوروزتان پیروز باد ”
با سرود تازه ” هر روزتان نوروز باد ”
شهر سرشار است از لبخند ، از گل ، از امید
تا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد . . .

 

 اس ام اس تبریک عید

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

پیام نوروز این است
دوست داشته باشید و زندگی کنید ، زمان همیشه از آن شما نیست . . .

 

اس ام اس زیبا سال نو

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است
اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می آورد
پس نوروزتان مبارک که سالتان را سرشار از عشق کند . . .

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

نوروز ، یادگار ماندگار یاران دیروز این دیار
و پاسداشت پاکی ها ، نیکی ها و پهلوانی ها بر همه ایرانیان نیکوسرشت خجسته باد . . .

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

عقل تکرار را نمی پذیرد ، اما احساس آری
طبیعت نیز دوستدار تکرار است
طبیعت را ساخته اند از تکرار
تکرار بهار مبارک . . .

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

و انتهای این قصه‌ی سرد و سفید
همیشه سبز خواهد بود
تا رسیدن سال نو ، تنها یک سلام خورشید باقی ست . . .
هزاران تبریک

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

هموطن نوروز تو پیروز باد / ای وطن هر روز تو نوروز باد
بعد از این هر روز بهتر روز ما / جاودانه تا ابد نوروز ما . . .
سال 1394 بر شما مبارک

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

خداوندا ، در این آخرین روزهای سال
دل مردمان این سرزمین را چنان در جویبار زلال رحمتت شستشو ده
که هر کجا تردیدی هست ایمان
هر کجا زخمی هست مرهم
هر کجا نومیدی هست امید
و هر کجا نفرتی هست عشق جای آنرا فرا گیرد ، آمین . . .
نوروز 1394 بر شما مبارک

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

یا زهرا (س)
هر سال منم عبد عطایت مادر
خوشبخت شدم من از دعایت مادر
نوروز که قابلی ندارد بی‌بی
صد عید ، الهی به فدایت مادر . . .

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

باز نوروزی دیگر و باز فاطمیه‌ای دیگر
و باز سالی جدید و بهاری دیگر در راه
و باز امامی‌ منتظرتر از روزی دیگر
و امسال نوروزی فاطمی داریم
در نوروز فاطمی ایامتان خدایی و متعالی . . .

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دلفروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوشباش و ز دی مگو که امروز خوش است . . .

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

این عید پر از عطر دل انگیز خداست / سرشار ترین آینه ی خاطره هاست
نوروز خوشت همیشه رنگین با عشق / آراسته با دلی که همراه خداست . . .
عید نوروز بر شما مبارک

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

اینک بهار تا دروازه هاى شهر رسیده و رستاخیز دوباره درگیتى دمیده
و من در دعایی خاضعانه به درگاه مدبر هستی ، احسن الحال را برای شما آرزو میکنم . . .
نوروز پیشاپیش مبارک

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

دستان پرنوازش بهار ، طبیعت خفته را از خواب بیدار می سازد
و زمین و درخت رازهای رنگارنگ و عطرآگین خویش را نثار نگاه ما می کنند .

در سال جدید خورشیدی
سبزی ، شادی ، کامیابی ، بهره وری ، اثربخشی فعالیتها و بهروزیتان را از درگاه ایزد منان آرزومندم . . .

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

پروردگارا ، در این روزهای پایانی سال
به خواب عزیزانمان آرامش ، به بیداریشان آسایش ، به زندگیشان عافیت
به عشقشان ثبات ، به مهرشان وفا ، به عمرشان عزت
به رزقشان برکت ، و به وجودشان صحت عطا بفرما ، آمین
سال نو بر شما مبارک

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

براستی رسیدن این عید سعید باستانی همراه با روئیدن جوانه ها و درختان
و نو شدن جسم ها و جانهای عاشقان را تبریک و تهنیت گوییم .

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

متن تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو

 

دلهامان را نزدیک ، دستهامان را به همدیگر بدهیم
و در سال جدید با یاری هم منظری زیبا و زندگی خاطره انگیز خلق کنیم . . .
نوروز 1394 بر شما مبارک

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

جملات تبریک سال نو،پیامهای تبریک سال نو

 

فروردین است و روز فرودین / شادی و طرب را کند تلقین
ای دو لب تو چو می مرا ده / کان باشد رسم روز فرودین . . .

 

تبریک سال نو,متن تبریک سال نو

جملات تبریک سال نو،پیامهای تبریک سال نو

 

تنها خداست که میداند
“بهترین”
در زندگیت چگونه معنا میشود!
من در سال نو آن بهترین را برایت آرزو میکنم.
نوروزت مبارک

 

اس ام اس تبریک سال جدید

جملات تبریک سال نو،پیامهای تبریک سال نو

 

و بر آمد بهاری دیگر
مست و زیبا و فریبا ، چون دوست
سبدی پیدا کن
پر کن از سوسن و سنبل که نکوست
همره باد بهاری بفرست
پیک نوروزی و شادی بر دوست . . .
سال نو بر شما مبارک


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 25 اسفند 1393 ساعت 19:42 | بازدید : 466 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )
سرگرد سیلی خورده , تکذیبیه فرماندار صحنه , سیلی به مأمور وظیفه شناس, مرصاد , صحنه , کرمانشاه
مرصادنیوز: ارباب رجوع مضروب توسط فرماندار حاشیه ساز شهرستان صحنه گفت: پس از گذاشتن درخواست کاری خود روی میز فرماندار ایشان عصبانی شد و با مشت های پی در پی از سوی وی بی هوش شدم.

گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری مرصاد/ فرماندار شهرستان صحنه از بدو حضور در این مسند با ایجاد حواشی متعدد در متن برخی از اخبار روز کشور قرار گفت.

او که پیشتر نیز در فرمانداری شهرستان سنقر با حاشیه های زیادی مواجه بود از ابتدای مسئولیت خود در شهرستان صحنه با پلمپ تعدادی از واحدهای مسکونی سازمانی آموزش پرورش، به نظر می رسید که از رفتار های منطقی و مبتنی بر قانون فاصله دارد.

وی در روزهای بعد با برخورد فیزیکی و زدن سیلی به صورت مأمور راهنمایی و رانندگی باز هم خبر ساز شد. فرمانداری که در حین رانندگی و متوقف شدن اتومبیلش توسط پلیس به مأمور در حال انجام وظیفه سیلی می زند.

پس از انتشار این خبر فرماندار صحنه موضوع را از پایه منکر شد که فرمانده نیروی انتظامی وقت کرمانشاه در گفتگو با مرصاد به شدت به این موضوع واکنش نشان داد و اعلام کرد این برخورد صورت گرفته و نیروی انتظامی تا احقاق حقوق مأمورش پیگری خواهد کرد.

برنامه تلویزیونی پایش به مجری گری مرتضی حیدری نیز در برنامه شبکه یک تلویزیون مأمور سیلی خورده را به عنوان قهرمان هفته با رای مردم انتخاب کرد و از فرماندار صحنه خواست که هر چه سریع تر استعفا کند.

اما ظاهرا شهریار عباس آبادی حاضر به پایان رفتار های عجیب  و دور از شأن دولت تدبیر و امید نیست و در ماه های گذشته اقدام به ضرب و شتم یک ارباب رجوع تا مرز بی هوشی کرده است.

با مشت های فرماندار بیهوش شدم

شهریار نوروزی مدیرعامل یک شرکت حمل و نقل در شهرستان صحنه است که به گفته خودش بیش از ده مشت از فرماندار دولت تدبیر خورده است. گفته هایی که حقیقتا مخاطره رویایی با چنین مسئولی را در دل شهروندان ایجاد کرده است.

نوروزی به خبرنگار مرصاد گفت: برای پیگیری برخی از مسائل اقتصادی چندین بار با فرماندار مکاتبه کرده و درخواست های خود را پی گیری کرده ام.

وی ادامه داد: وقتی که درخواست خود را که در آن چندین بار استدعا می کنم و این الفاظ در آن وجود داشت را روی میز فرماندار گذاشتم ایشان عصبانی شد و نه با یک مشت و دو مشت بلکه با چندین ضربه به من حمله ور شد.

جانباز نیستم ولی ارباب رجوع که بودم

نوروزی در پاسخ به این سوال که آیا شما آن طور که برخی رسانه ها گفته اند جانباز هستید گفت: من جانباز نیستم اما ارباب رجوع که بودم...

وی تصریح کرد: بعد از کتک های آقای فرماندار که به هوش آمدم اعلام کردم که مرد آن است که در حالت خشم خودش را کنترل کند بنابر این جوابی ندادم.

وی همچنین در پاسخ به این سوال که آیا پیش از دادن درخواست خود جمله ای یا حرفی که فرماندار را عصبانی کند زده اید گفت: به هیچ عنوان صحبتی غیر از گذاشتن درخواست روی میز وی نداشتم.

این ارباب رجوع مضروب توسط فرماندار ادامه داد: بعدها هم که برخی از دوستان واسطه شدند تا با فرماندار آشتی کنیم و به همین دلیل شکایت نکردم اما این رفتار در شأن آقای فرماندار نبود.

نوروزی گفت: من چندین بار است نامه نگاری می کنم و به جایی نرسیده است به همین دلیل بعید می دانستم که شکایت من هم به جایی برسد.

به گزارش مرصاد؛ پس از انتشار برخی رفتارهای نامتعارف از سوی فرماندار شهرستان صحنه و اعلام پشیمانی و توضیحات وی سعی شد تا چندان به حواشی مربوط به او پرداخته نشود اما ظاهرا تداوم این گونه برخوردها همچنان از سوی این مسئول ادامه دارد و باید هرچه سریعتر فکری برای فردی کرد که از جایگاه مدیر نظام جمهوری اسلامی اینگونه بد بینی ایجاد می کند.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
پنج شنبه 14 اسفند 1393 ساعت 10:55 | بازدید : 486 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )
در پایان جلسه هیات دولت؛
عکس/ رانندگی حسن روحانی
رییس جمهوری در پایان جلسه روز چهارشنبه هیات دولت از دو دستگاه خودروی برقی ـ بنزینی رونمایی و در اقدامی نمادین در محوطه ساختمان مرکزی با این وسیله نقلیه رانندگی کرد.
 
4
 

 

 

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
پنج شنبه 14 اسفند 1393 ساعت 10:53 | بازدید : 413 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )
رسانه‌های انگلیسی‌زبان؛
زنگ خطر به صدا درآمد/ آموزش 100.000 شبه نظامی در عراق
«در شرایطی که آمریکا و ایران اعلام کرده اند که هیچ هماهنگی برای اقداماتشان علیه داعش انجام نمی دهند، حمایت آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران از کردها و شبه نظامیان شیعی یک عنصر اصلی و مولفه مهم در این مبارزات می باشد ...».
 
به این مطلب امتیاز دهید
220
 

 

به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، برخی رسانه‌ها و مطبوعات انگلیسی‌ زبان، امروز (چهارشنبه، 13 اسفند 93) عناوین زیر را پوشش خبری داده اند:

 

 

پایگاه اطلاع رسانی سی بی اس نیوز آمریکا (CBS News):

خطرات پیروزی ایران در نبرد علیه داعش.

 

ائتلاف بین المللی برای نبرد علیه داعش ادامه دارد، اما بعید است که این اتحاد بتواند موثر واقع شود. از سوی دیگر، در شرایطی که آمریکا و ایران اعلام کرده اند که هیچ هماهنگی برای اقداماتشان علیه داعش انجام نمی دهند، حمایت آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران از کردها و شبه نظامیان شیعی یک عنصر اصلی و مولفه مهم در این مبارزات می باشد.

"میشل مورل" معاون سابق رئیس سیا به سی بی اس نیوز گفت: یک خطر واقعی وجود دارد و آن هم اینکه در دراز مدت می توان داعش را در عراق شکست داد اما ممکن است این کشور به دست ایرانی ها بیفتد. وی افزود: به نظر من ایران تاثیرگذارترین نیروی حاضر در مبارزات عراق است. آن ها 100.000 شبه نظامی شیعه را آموزش داده و حمایت کرده اند که در مقایسه با 50.000 نیروی امنیتی عراق موثرتر هستند.

 

 

 

 

 

پایگاه اطلاع رسانی شبکه العربیه امارات (Alarabiya):

کری به ریاض می رود تا از نگرانی ها درباره قوی تر شدن ایران پس از توافق هسته ای بکاهد.

 

جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، این هفته به ریاض پرواز می کند تا به پادشاه سلمان بن عبدالعزیز اطمینان دهد که هر توافقی با ایران به نفع عربستان سعودی خواهد بود. این درحالی است که عربستان نگران است که چنین توافقی می تواند حمایت های رقیبش [ایران] از منافع مسلمانان شیعه در منطقه را تقویت کند.

 

 

 

 

 

پایگاه اطلاع رسانی شبکه س ان ان آمریکا (CNN):

نتانیاهو به کنگره هشدار داد: توافق هسته ای منجر به رسیدن ایران به بمب اتمی خواهد شد.

 

بنیامین نتانیاهو در این سخنرانی گفت که کنگره آمریکا قدرتمندترین مجلس قانون‎گذاری در جهان است و به خاطر حمایت نمایندگان کنگره از اسرائیل تشکر کرد. نخست وزیر اسرائیل از اینکه سخنرانی او جنجال‎آفرین شده و عده‎ای فکر کرده‎اند او قصد بی‎احترامی به کسی را داشته ابراز تأسف کرد و بر رابطه دوستی مستحکم هر دو حزب اصلی آمریکا با اسرائیل تأکید کرد. او از حمایت دولت و کنگره آمریکا به ویژه از سیستم‎های دفاع ضدموشکی اسرائیل قدردانی کرد. نتانیاهو گفت: سرنوشت آمریکا و اسرائیل در هم تنیده است و من از کنگره به‎خاطر حمایت مستمر از اسرائیل تشکر می‎کنم.

نخست وزیر اسرائیل سپس با اشاره به ایران افزود: تلاش ایران برای دست‌یابی به سلاح هسته‌ای، تهدیدی برای موجودیت اسرائیل است. ایران تهدیدی برای تمام جهان است و اگر به سلاح اتمی دست پیدا کند، دنیا را تهدید می‌کند. به گفته وی، توافقی که قدرت‎های جهانی و ایران بر سر آن مذاکره می‎کنند، مانع دستیابی ایران به بمب اتمی نخواهد شد و ایران با این توافق احتمالی، توانایی اتمی خود را حفظ می‎کند. زمان فرار اتمی [رسیدن به قابلیت تولید بمب هسته‎ای] در ایران یک سال یا کمتر خواهد بود.

 

 

 

 

 

پایگاه اطلاع رسانی شبکه یورونیوز (Euronews):

ظریف اظهارات اوباما درباره برنامه هسته ای ایران را "غیر قابل قبول" خواند.

 

محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران که برای مذاکره با جان کری همتای آمریکایی خود در مونتروی سوئیس به سر می برد، در واکنش به اظهارات باراک اوباما، مبنی بر این که ایران به مدت ده سال برنامه های اتمی خود را در سطح کنونی نگه دارد، آن را غیرقابل قبول خواند.

وی همچنین افزود که این اظهارات به منظور جلب افکار عمومی، مقابله با تبلیغات نخست وزیر اسرائیل و دیگر مخالفان افراطی مذاکرات ایراد شده است. آقای ظریف ضمن تاکید بر جدیت در پیشبرد مذاکرات، گفت: ما همواره گفته ایم که برای فهمیدن این که حرکت رو به جلو تنها با مذاکره امکان پذیر است، نیاز به یک اراده سیاسی داریم.

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0