عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنهاترین تنهاها و آدرس loverose.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1106
:: کل نظرات : 37

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز :
:: باردید دیروز :
:: بازدید هفته :
:: بازدید ماه :
:: بازدید سال :
:: بازدید کلی :

RSS

Powered By
loxblog.Com

روح . چن . جن . ارواح . شیطان . خدا . ترسناک

یک شنبه 30 فروردين 1394 ساعت 15:24 | بازدید : 378 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

ما ماهواره نداشتیم

ما خیلی قانع بودیم به خدا

صحنه دارترین تصاویر عمرمان عکس هندیهایی بود که 

یواشکی مدرسه میبردیم...

 زنهای فیلمهای تلوزیون ما توی خواب هم روسری سرشان

می کردند

حتی توی کتابهای علوممان هم با حجاب بودند

ما فکر می کردیم بابا مامان هایمان ما را با دعا کردن به

دنیا آورده اند

عاشق که می شدیم رویا می بافتیم

موبایل نداشتیم که اس ام اس بدهیم

ما خودمان خودمان را شناختیم

بدنمان را

جنسیتمان را یواشکی و در گوشی آموختیم

هیچکس یادمان نداد

و حال گیر افتاده ایم بین دو نسل

نسلی که عشق و حال هایشان را توی شهر نو ها و کاباره

های لاله زار کرده بودند

و نسلی که دارد با فارسی وان و من و تو و ایکس باکس و

فیس بوک بزرگ می شوند


و هیچکدامشان مارا نمی شناسند و نمی فهمن ...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 30 فروردين 1394 ساعت 15:23 | بازدید : 366 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

مادرم روزی هشتصدهزاربارمیگوید ازدواج کنم!

و بی شک اگرمن روزی بامردی ازدواج کنم که

 باهم به مهمانی های احمقانه ای برویم که 

مردان یک طرف جمع شوندو ازسیاست و کاربگویند

وزنان یک طرف جمع شوند ازمانیکور و

انواع رژیم غذایی و ساکشن و پروتز و جُک های انچنانی 

و چگونگی شوهرشان وسریال های ترکیه ای ماهواره حرف بزنند،

خودم راآتش می زنم!

مادر ِمن

اگرمردی راپیداکردی که بامن به دوچرخه سواری

تئاتر دیدن

کنسرت رفتن

فیلم دیدن

آهنگ (غیر پاپ) دانلودکردن

شعرو کتاب خوان

کافه رفتن و

شب گردی های بی هوا

وسفر های بی هوا با کوله پشتی و

 عکاسی و سربه سرهم گذاشتن و

 دیوانه بازی هایی از این دست زد

و آنقدربه باهم بودنمان ایمان داشت که

 به زمین و زمان و هرپشه ی نَری که از دورو برم ردمیشود گیر نداد

و به من احساس"رفیق"بودن دادو نه تنهااحساس"زن"بودن

طوری که تمام دنیابه رفاقت و رابطه مان حسودی شان شد

ومجبور شدیم برای چشم نظرهایشان هروزاسفنددود کنیم

آن وقت شایدیک فکری برای رسیدنت به آرزویت کردم!

درایران ازدواج به جای اینکه سندباهم بودنِ "من"و"او"باشد

سندِ باهم بودن دو طایفه و حرفهایشان است...

احتمالا به ارزویت نخواهی رسید


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 30 فروردين 1394 ساعت 15:23 | بازدید : 339 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

بگذار زمــان روی زمین بند نباشد

حافظ پی اعطای سمرقند نباشد

بگذارکه ابلیس دراین معرکه یک بار

مطــرود ز درگـــــاه خداوند نبــاشد

بگذار گنــــاه هـــوس آدم و حــــــوّا

بر گردن آن سیب که چیدند نباشد

مجنون به بیابان زد و لیلا... ولی ای کاش

این قصـــه همــــان قصه که گفتند نباشد

ای کاش عذاب نرسیدن به نگاهت

آن وعده ی نادیده کـه دادند نباشد

یک بار تـــو درقصــه ی پرپیـــچ و خــم ما

آن کس که مسافر شد و دل کند نباشد

آشوب،همان حس غریبی ست که دارم

وقتـــی که بــه لب های تو لبخند نباشد

درتک تک رگهای تنم عشق تو جاریست

در تک تک رگــــهای تـــو هر چند نباشد

من می روم و هیچ مهم نیست که یک عمر...

زنجـــــیر  نگـــاه  تـــــو  کـــــه  پابند  نباشد...

وقتی که قرار است کنار تو نباشم

بگذار زمـــان روی زمین بند نباشد...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 30 فروردين 1394 ساعت 15:18 | بازدید : 388 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

عاشق زنی مشو که می‌خواند ، 

 که زیاد گوش می‌دهد ،

 زنی که می‌نویسد ، عاشق زنی مشو که فرهیخته است ،

 افسونگر، وهم‌آگین، دیوانه ، عاشق زنی مشو که می‌اندیشد ،

 که می‌داند ، که داناست، که توانِ پرواز دارد ،

 به زنی که خود را باور دارد ،

عاشق زنی مشو که هنگام عشق ورزیدن می‌خندد یا می‌گرید ، 

که قادر است جسمش را به روح بدل کند ، 

و از آن بیشتر عاشق شعر است ،(اینان خطرناک‌ترین‌ها هستند) 

و یا زنی که می‌تواند نیم ساعت مقابل یک نقاشی بایستد ،

 و یا که توان زیستن بدون موسیقی را ندارد ، عاشق زنی مشو که پُر، 

مفرح، هشیار، نافرمان و جواب‌ده است ......

 پیش نیاید که هرگز عاشق این چنین زنی شوی ، 

چرا که وقتی عاشق زنی از این دست می‌شوی ،

 چه با تو بماند یا نه ، 

چه عاشق تو باشد یا نه از این‌گونه زن، 

بازگشت به عقب ممکن نیست هرگز

 

{ مارتا ریورا گاریدو}

شاعر معاصر جمهوری دومینیکن


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 30 فروردين 1394 ساعت 15:14 | بازدید : 323 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

عشق و دوست داشتن

دوست داشتن، عشق و اردات و ایمان دو روح آشنای خویشاوند است. 
دو انسانی که جز آن خمیره‌ی صمیمی و ناب و منزهی که منِ انسانی خالص هر کسی را می‌سازد، 
هیچ مصلحتی و ضرورتی آنان را به یکدیگر نمی‌پیوندد. 
پیوندی که نه طبیعت، نه خلقت، بلکه تنهایی میان دو تنهای خویشاوند، بسته است. 

دوست داشتن از عشق برتر است. 
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی؛ 
اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت، روشن و زلال. 

عشق بیشتر از غریزه آب می‌خورد و هرچه از غریزه سرزند بی‌ارزش است 
و دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و تا هرجا که یک روح ارتفاع دارد دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می‌یابد. 

عشق با شناسنامه بی‌ارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سال‌ها بر آن اثر می‌گذارد؛ 
اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می‌کند و بر آشیانه‌ی بلندش روز و روزگار را دستی نیست. 

عشق در هر رنگی و سطحی، با زیبایی محسوس، در نهان یا آشکار رابطه دارد؛ 
اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیبایی‌های روح که زیبایی‌های محسوس را به گونه‌ای دیگر می‌بیند. 

عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن. 
عشق بینایی را می‌گیرد و دوست داشتن می‌دهد. 

عشق یک فریب بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی‌انتها و مطلق. 
عشق همواره با شک‌آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر. 

از عشق هرچه بیشتر می‌نوشیم، سیراب تر می‌شویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر، تشنه تر. 
عشق هرچه دیرتر می‌پاید  کهنه تر می‌شود و دوست داشتن نوتر. 

دکتر علی شریعتی

دوست داشتن روح عشق مجموعه آثار 13
 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 30 فروردين 1394 ساعت 15:13 | بازدید : 323 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

بیا متفاوت باشیم

همسفر! 
در این راه طولانی، که ما بی‌خبریم و چون باد می‌گذرد، بگذار خرده اختلاف‌هایمان باهم، باقی بماند. 
خواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم؛ مطلقاً یکی. 
مخواه که هرچه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم 
و هرچه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد. 

مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم، یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را و یک شیوه‌ی نگاه کردن را. 
مخواه که انتخاب‌مان یکی باشد، سلیقه‌مان یکی و رویامان یکی. 
همسفر بودن و هم‌هدف بودن، ابداً به معنای شبیه بودن و شبیه شدن نیست 
و شبیه شدن، دال بر کمال نیست، بل دلیل توقف است. 

عزیز من!
دو نفر كه سخت و بی‌حساب عاشق‌ هم‌اند و عشق، آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، 
واجب نیست كه هر دو صدای كبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم كوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند!
اگر چنین حالتی پیش بیاید باید گفت كه یا عاشق زائد است یا معشوق. یكی كافی است.
عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است؛ اما این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.
من از عشق زمینی حرف می‌زنم كه ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یكی در دیگری.

عزیز من!
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یكی نیست، بگذار یكی نباشد، 
بگذار فرق داشته باشیم، بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.
بخواه كه در عین یكی بودن، یكی نباشیم، بخواه كه همدیگر را كامل كنیم نه ناپدید.
بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هرچیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم؛ 
اما نخواهیم که بحث، مارا به نقطه‌ی مطلقاً  واحدی برساند.

بحث باید مارا به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل.
بیا بحث کنیم، بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم، بیا کلنجار برویم؛ 
اما سرانجام نخواهیم غلبه کنیم و این غلبه منجر به آن شود که تو نیز چون من بیندیشی یا به عکس.
مختصری نزدیک شدن بهتر از غرق شدن است، تفاهم بهتر از تسلیم شدن است.
من و تو حق داریم در برابر هم قد علم کنیم 
و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم بی‌آنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم.

عزیز من!
دونیمه، زمانی به راستی یکی می‌شوند و از دو «تنها» یک «جمع کامل» می‌سازند که بتوانند کمبودهای هم را جبران کنند، 
نه آنکه عین مطلق هم شوند، چیزی بر هم مضاف نکنند و مسائل خاص و تازه‌ای را پیش نکشند؛ 
پس بیا تصمیم بگیریم که هرگز عین هم نشویم.
بیا تصمیم بگیریم که حرکات‌مان، رفتارمان، حرف‌زدن‌مان و سلیقه‌مان، کاملاً یکی نشود 
و فرصت بدهیم که خرده اختلاف‌ها و حتی اختلاف‌های اساسی‌مان، باقی بماند 
و هرگز، اختلاف نظر را وسیله‌ی تهاجم قرار ندهیم…

عزیز من! بیا متفاوت باشیم!

 

تفاهم تفاوت عشق همسفر چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 30 فروردين 1394 ساعت 15:12 | بازدید : 287 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

ای دوست کجایی؟

من با همه‌ی درد جهان ساختم اما 
با درد تو هر ثانیه در حال نبردم 
تو دور شدی از من و با این همه یک عمر 
من غیر تو حتا به کسی فکر نکردم 

من خسته تن از این همه تاوان جدایی 
ای بی‌خبر از حال من امروز کجایی 
من صبر نکردم که به این روز بیفتم 
انقدر نگو صبر کنم تا تو بیایی 
ای دوست کجایی؟ 

انقدر که راحت به خودم سخت گرفتم 
از عشق شده باور من درد کشیدن 
گیرم همه آینده‌ی من پاک شد از تو 
با خاطره‌های تو چه باید بکنم من 

من خسته‌ام از این همه تاوان جدایی 
ای بی‌خبر از حال من امروز کجایی 
من صبر نکردم که به این روز بیفتم 
انقدر نگو صبر کنم تا تو بیایی 
ای دوست کجایی؟ 

 

احسان خواجه امیری جدایی خاطره درد دوری عشق
 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 30 فروردين 1394 ساعت 15:10 | بازدید : 292 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

شب آخر

سکوتت را ندانستم، نگاهم را نفهمیدی 
نگفتم گفتنی‌ها رو، تو هم هرگز نپرسیدی 

شبی که شام آخر بود، به دست دوست خنجر بود 
میان عشق و آینه یه جنگ نابرابر بود 

 

چه جنگ نابرابری، چه دستی و چه خنجری 
چه قصه‌ی محقری، چه اول و چه آخری 

ندانستیم و دل بستیم، نپرسیدیم و پیوستیم 
ولی هرگز نفهمیدیم شکار سایه‌ها هستیم 

سفر با تو چه زیبا بود، به زیبایی رویا بود 
نمی‌دیدیم و می‌رفتیم، هزاران سایه با ما بود 

سکوتت را ندانستم، نگاهم را نفهمیدی 
نگفتم گفتنی‌ها رو، تو هم هرگز نپرسیدی 

در آن هنگامه‌ی تردید، در آن بن‌بست بی‌امید 
در آن ساعت که باغ عشق به دست باد پرپر بود 
در آن ساعت هزاران سال به یک لحظه برابر بود 
شب آغاز تنهایی، شب پایان باور بود 

 

 

تنهایی داریوش سکوت شب نگاه
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 23 فروردين 1394 ساعت 13:23 | بازدید : 350 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )
خطر افزایش نابرابری با آزادسازی پول‌های بلوکه‌شده
 
اقتصاد ما امروز اسیر نظام بانکی فاسد است. اگر امروز دولت، بانک‌ها را به فروش املاکشان مجبور کند، قیمت ملک در کشور سقوط خواهد کرد. منابع ارزی بزرگی در بانک‌ها قفل شده و بانک مرکزی به خاطر منافع این بانک‌هاست که اجازه ارزان‌شدن قیمت دلار را نمی‌دهد.
  
 

طبیعی است هرکشوری در تمام اقدامات خود، به‌دنبال کسب منافع ملی خودش باشد. اصولا یکی از کارکردهای اصلی دولت‌ها پیگیری منافع ملی یک کشور است. از این‌رو است که در تحلیل هراقدام یک دولت، باید پیش از هرچیز جویای منفعتی بود که آن دولت دنبال می‌کند. حسین راغفر در سخنان خود در موسسه دین و اقتصاد به تحلیل این موضوع پرداخت که چرا غرب حاضر شد با ایران بر سر میز مذاکره بنشیند. او ضمن برشمردن پنج‌منفعت برای غرب، از این مسئله نگران است ما چگونه می‌خواهیم از فرصتی که مذاکرات برایمان فراهم می‌کند، استفاده کنیم. به بیان دیگر، غرب برای پیگیری منافع خود با برنامه وارد عمل شد اما آیا در ایران هم سیاست‌های اقتصادی به‌گونه‌ای تنظیم شده که با آزادشدن میلیاردهادلار دارایی، بتوان به‌نحو احسن از این دارایی‌ها بهره برد؟
نگرانی عمیق این اقتصاددان برجسته از این است که در نظام اقتصاد رانتی ایران، سرازیرشدن پول‌های نفتی به‌جای رونق‌بخشیدن به تولید و ایجاد اشتغال، تنها به نابرابری بیشتر اجتماعی دامن بزند. او هشدار می‌دهد چنانچه جلو واردات کالاهای مصرفی بعد از توافق گرفته نشود، کشور از برداشته‌شدن تحریم هیچ منفعتی نمی‌برد، بلکه با رونق‌گرفتن بیش‌ازپیش واردات، اندک توان تولیدی کشور نیز به نابودی کشیده می‌شود. متن سخرانی کامل راغفر در ادامه می‌آید:
من در همین ابتدا می‌خواهم نظر خودم را در مورد اینکه چرا غرب حاضر به مذاکره با ایران شد را شرح دهم. قبل از آن لازم است به این نکته توجه کنیم که چه کسانی این بحران را به وجود آوردند. از نظر من یکی از کارکردهای دولت‌های نهم و دهم براندازی سیاسی ایران بود. نشانه این حرف، در هزینه‌ای است که ایران بابت این تحریم‌ها پرداخت کرده است. خود آمریکایی‌ها برآورد کرده‌اند ایران از محل تحریم‌ها بالغ بر ٢٠٠میلیارددلار متحمل ضرر شده است. عقیده من این است که اقدامات دولت قبل در فراهم‌آوردن شرایط تحریم، آگاهانه و عامدانه بوده است. زمینه‌سازی برای تحریم‌های جهانی با تخریب بنیان‌های تولید در ایران توسط دولت نهم و دهم انجام شد.
به‌جز ایران تمام کشورهایی که پرونده آنها به شورای‌امنیت ارجاع داده شده، وارد جنگ شده‌اند. دلیل اول حاضرشدن غرب به مذاکره با ایران، اقتدار نظامی ما است. امروز بعد از گذشت چهارسال از آغاز جنگ سوریه، این تنها عزم سیاسی ایران است که مانع سقوط این کشور شده است. در عراق، کمتر از شش‌ماه پیش داعش به چندکیلومتری مرزهای ایران رسیده بود و نیروهای عراقی به سرعت با ناامیدی شهرها را یکی پس از دیگری تسلیم داعش می‌کردند. اما امروز با هدایت ایران این روند تغییر کرده است. یکی از اهداف غرب در ایجاد داعش در عراق محاصره ایران و مشغول‌کردن ما به مرزهای خودمان بود همان‌گونه که سیاست ایران مشغول‌کردن اسرائیل به مرزهای خودش است. از طرف دیگر افول قدرت نظامی و اقتصادی غرب سبب شده دوران لشکرکشی‌های غربی‌ها به پایان برسد. بعد از عنصر نظامی انگیزه دیگر غرب برای مذاکره با ایران انگیزه‌های اقتصادی است. افول اقتصادی آمریکا و اروپا مدتی است آغاز شده. بعد از یونان که مردمش زمینه‌های خروج این کشور از اتحادیه اروپا را فراهم کرده‌اند، نوبت کشورهای دیگری همچون پرتغال و اسپانیاست که برای فرار از چنگ گرفتاری‌های اقتصادی خودشان از این اتحادیه خارج شوند.
از طرف دیگر ظهور اقتصاد چین به‌عنوان ابرقدرت آتی اقتصادی، امروز مهم‌ترین دل‌نگرانی آمریکا است. نکته‌ای که در مورد اقتصاد چین وجود دارد، این است که امپریالیسم جدیدی در حال ظهور است که نفوذ خود را نه از اشغال نظامی که بر اثر رشد چشمگیر اقتصادی به دست می‌‌آورد. عامل سوم انگیزه‌های سیاسی است. یکی از این عوامل رقابت‌های سیاست درونی آمریکاست. اگر دولت کنونی آمریکا بتواند با ایران رابطه برقرار کند، این ضامن پیروزی دموکرات‌ها در انتخابات آتی ریاست‌جمهوری خواهد بود. از این‌جهت دموکرات‌ها بسیار امیدوارند که بتوانند با ایران رابطه برقرار کنند. از نظر من غرب به ایران به چشم یک متحد بلندمدت نگاه می‌کند. ظرفیت‌های اقتصادی، سیاسی، جمعیتی و نظامی ایران با هیچ‌جای منطقه قابل مقایسه نیست. این ظرفیت‌ها با تغییر سیاست‌های درونی خود ایران و نیز نحوه رابطه این کشور با غرب یقینا فزونی خواهد گرفت. صدهاهزار ایرانی ساکن خارج کشور ذخیره بزرگی برای نیروی انسانی کشور و صاحبان سرمایه‌های مالی بزرگ هستند. اگر زمینه حضور این افراد در کشور فراهم شود، کشور به‌راحتی می‌تواند تبدیل به یک ابرقدرت شود. بنابراین غرب در یک نگاه بلندمدت نمی‌تواند ایران را منزوی کند. انزوای ایران به ضرر غرب خواهد بود. از طرف دیگر تامین امنیت اسرائیل در گرو رابطه خوب ایران با غرب است. عامل بعد انگیزه‌های فرهنگی است. سلطه فرهنگی مهم‌ترین وسیله سایر اشکال سلطه است. اینکه در ایران عده‌ای فکر می‌کنند نفس رابطه با آمریکا باعث ایجاد توسعه در کشور می‌شود، نشان از سلطه فرهنگی آمریکا دارد. انگیزه فرهنگی این ارتباط حفظ هژمونی فرهنگی غرب است که زمینه‌های فرهنگی آن هم در کشور فراهم است. انگیزه آنها این است که این معنی را به جهان بقبولانند ایران هم نتوانست بدون همکاری با غرب به حیات خودش ادامه دهد. البته باید توجه داشت اینکه من می‌گویم غرب در حال افول است، به معنی نابودی و ازهم‌پاشیدن غرب نیست.
مثال این افول، دولت بریتانیاست که از اسب قدرت جهانی افتاد اما از چرخه سیاست جهانی کنار نرفت. عامل پنجم مذاکرات، ممانعت ایران از صنعتی‌شدن است. ایران تحت‌فشار و تحریم، ایرانی است که می‌تواند راه خودش را پیدا کند. در دوره جنگ، صنایع کوچک متعددی در کشور شکل گرفت اما با بازشدن درهای کشور همه اینها کنار گذاشته شدند. امروز در شرایط تحریم می‌بینیم حتی در مجلس این سوال مطرح می‌شود که ما چگونه بدون نفت زندگی کنیم؟ این فقط در سایه فشار شکل می‌گیرد. دسترسی به منابع ارزی بادآورده مانع شکل‌گیری تولید در کشور است. ایران فقط بدون درآمدهای نفتی است که می‌تواند راه توسعه صنعتی را پیدا کند. بهترین کاری که غرب می‌تواند بکند، این است که با بازکردن شیر پول‌های نفتی، جوانه‌های تولید در کشور را بخشکاند. این پنج‌عامل علل اصلی مذاکره غرب با ایران است.
من هنوز نگران توطئه‌های عربستان، اسرائیل و روسیه در به‌هم‌زدن توافق هسته‌ای هستم. اصلی‌ترین مخالفان شکل‌گیری این توافق چین، روسیه، کره‌جنوبی و هند هستند که بیشترین سودها را از این تحریم‌ها برده‌اند.
به هرحال این قرارداد در صورت نهایی‌شدن پیامدهایی خواهد داشت که با توجه به شرایط کشور، نگران‌کننده است. اولین دلیل این نگرانی فقدان یک استراتژی توسعه در ایران به صورت تاریخی است. دولت کنونی هنوز بعد از نزدیک دوسال، تصویر روشنی از سیاست‌های اقتصادی خود ارائه نکرده است.
در ٦٠سال گذشته همواره شاهد بوده‌ایم سهم تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در بخش صنعت که می‌تواند اصلی‌ترین عامل توسعه صنعتی و اقتصادی ایران باشد، بسیار پایین‌تر از این سهم در بخش خدمات بوده است. در بخش خدمات هم سهم واردات بسیار بیشتر از صادرات است. علت این مسئله یکی درآمدهای هنگفت و بادآورده نفتی و دیگری فساد اقتصادی گسترده است. کشور ما در شرایط کنونی گرفتار دوشبکه فاسد قدرت و ثروت است. این شبکه یک اقتصاد رفاقتی در ایران ایجاد کرده است. در تاریخ معاصر ایران تنها در دوره‌های کوتاهی ما شاهد این بوده‌ایم که اقتصاد ایران به گونه دیگری عمل کرده است. یکی از این دوره‌ها، دوره ملی‌شدن صنعت نفت و دیگری هم دوران جنگ تحمیلی است.
اصلی‌ترین دلیل سقوط اقتصاد آمریکا و افول این کشور این بود که صاحبان سرمایه وارد عرصه قدرت شدند. تمام کسانی که در بانک‌های خصوصی یا شرکت‌های بزرگ آمریکا فعالیت می‌کردند، وارد عرصه قدرت شدند و برای حفظ منافع این بنگاه‌ها اقدام به تنظیم مقررات جدید کردند. این مسئله مشکل مشترک ایران و آمریکاست. فرق ما این است که در ایران عده‌ای از قدرت به ثروت آمده‌اند نه از قدرت به ثروت. دسترسی این افراد به منابع بانکی به آنها این امکان را داده است که یک‌شبه ره صدساله را طی کنند. گواه این نکته وجود بیش از صدهزارمیلیاردتومان معوقات بانکی است.
دولت تاکنون هیچ تصویری از استراتژی توسعه خود نداده است. شاید ادامه سیاست‌های آزادسازی که از بعد از جنگ هیچ تغییری نداشته است، سیاست دولت کنونی هم باشد. اسم دولت‌ها و شدت و ضعف اعمال سیاست‌ها بسته به تغییرات قیمت نفت در این سال‌ها تغییر کرده اما اصل این سیاست‌ها همواره ثابت بوده است. بخش خصوصی واقعی‌مان همین تولیدکنندگان خرد و متوسط ما، امکان دسترسی به منابع بانکی ندارند درحالی که اینها تنها بخش در کشور هستند که می‌توانند واقعا تولید شغل کنند. با این‌حال، ما هنوز از اینکه دولت می‌خواهد چه خدمتی به اینها دهد، اطلاع نداریم.
اینکه می‌بینیم درست بعد از تفاهم، جلو ریزش قیمت ارز به اسم صادرات گرفته می‌شود، به این معنی است که مردم ایران از جیب خود به عده‌ای یارانه دهند تا آنها بتوانند سنگ معدن و پسته صادر کنند و پول هنگفتی به جیب بزنند. اقتصاد ما امروز اسیر نظام بانکی فاسد است. اگر امروز دولت، بانک‌ها را به فروش املاکشان مجبور کند، قیمت ملک در کشور سقوط خواهد کرد. منابع ارزی بزرگی در بانک‌ها قفل شده و بانک مرکزی به خاطر منافع این بانک‌هاست که اجازه ارزان‌شدن قیمت دلار را نمی‌دهد. این بانک‌ها در دولت قبل بخش بزرگی از سرمایه خود را به ارز تبدیل کرده‌اند و امروز حاضر نیستند ارزشان را وارد بازار کنند. ما نگرانیم کل پولی که بعد از توافق آزاد می‌شود، توسط واردات کالاهای بنجل مجددا به جیب غربی‌ها برود. نابرابری‌های کنونی با آزادشدن دارایی‌های کشور و واردات بیشتر فزونی خواهند یافت.
ما حتی اگر قراداد کاملا روشنی را امضا کنیم، به عقیده من در سال٩٤ اتفاق چندانی نخواهد افتاد. اجرای تعهدات ما و راستی‌آزمایی آنها تا پایان سال٩٤ طول خواهد کشید و جز یک خوشبینی نسبی در فضای اقتصاد چیز دیگری در عرصه اقتصاد اتفاق نخواهد افتاد.
انتظار مردم این است که بعد از این توافق، قیمت‌ها کاهش پیدا کند چراکه امروز برای واردات کالاها هزینه‌های مبادلاتی زیادی برای دورزدن تحریم‌ها خرج می‌شود. انتظار منطقی مردم این است که با برداشته‌شدن تحریم‌ها و ازبین‌رفتن این هزینه‌ها، قیمت‌ها کاهش پیدا کند. با این‌حال، اظهارات مسئولان نشان می‌دهد که قرار نیست این اتفاق بیفتد چون در اینجا سود زیادی انتظار سرمایه‌دارها را می‌کشد.
در کشوری که دولت بر سر منابع نفتی نشسته، رابطه دولت با بخش خصوصی، مردم و دیگر نهادهای اجتماعی با کشورهای متمدن به کلی متفاوت است. رئیس سازمان مالیاتی کشور در تلویزیون گفت ما بین ٢٠تا٢٥درصد تولید ناخالص داخلی کشور، فرار مالیاتی داریم. ما ٩٣٤هزارمیلیاردتومان تولید ناخالص داخلی داریم. ٢٠درصد آن معادل ١٨٠هزارمیلیاردتومان است که فرار مالیاتی است. ٧٠هزارمیلیاردتومان در سال٩٣ فرار مالیاتی داشته‌ایم. کل بودجه ١٣٩٣ معادل ١٧٥هزارمیلیاردتومان است. بنابراین کشور با مالیات می‌تواند بدون فروش یک قطره نفت اداره شود.

منبع: شرق


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شنبه 22 فروردين 1394 ساعت 17:31 | بازدید : 337 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )
روزهای سیاه در انتظار یک رژیم؛
امریکایی ها می‌خواهند در منطقه باشند و منافع استعماری خود را تضمین و تأمین کنند ولی قسم نخورده اند که حتماً آن را از شیوخ فعلی و شاهزاده های کم خاصیت طلب کنند.
مدل مهار آل سعود
گروه بین‌الملل مشرق - مقام معظم رهبری در موضع گیری کم سابقه‌ای، با نگاه به وقایع دلخراش در یمن و خطای راهبردی آل سعود در آغاز حمله نظامی به یک کشور اسلامی، نسبت به ادامه وضعیت فعلی هشدار دادند. این هشدار علنی به مقامات سعودی، که خود را افسارگسیخته برای کشتار مردم منطقه و اکنون یمن، احساس می کنند و با کوبیدن به طبل جنگ ضدشیعی توسط آخوندهای فاسد درباری وهابی، به اجرای مطلوبیت‌های استعماری و صهیونیستی پرو بال می دهند، تأمل برانگیز است. 

شیشه عمر حامیان استعماری-غربی نفت و رژیم صهیونیستی است و اگر شیوخ وهابی تصور می کنند با شکم های قطورشان می توانند کوچکترین خطری تولید کنند در اشتباه هستند. حاکمان آل سعود اگر پس از هشتاد سال بندگی امریکا و غرب، درک نکرده باشند که پاشنه آشیل وقوع رفتار آنها در شرایط تهدید چیست و آیا دوستان و هم پیمانان خود را چگونه ترک می کنند، در جهل مرکب بسر می برند.

مدل مهار آل سعود

امریکایی ها و غربی ها با همه شوکت و اقتداری که دارند و یا آن را نمایش می دهند، وقتی در حلقه های ضعف خود آسیب می بینند، عقب نشینی فوری می کنند و هرگاه منافع راهبردی خود را در خطر بدانند، با هرکس و حتی دشمن خود کنار می آیند. اگر ابزار مدیریت آل سعود و شیوخ منطقه در دست امریکایی هاست، پس به خوبی درک می کنند که نباید با آتش بازی کنند، چرا که آتش افروزی در نزدیکی منابع نقش عربستان و یا مراکز اقتصادی-بورسی در امارات و یا مناطق راهبردی-آبراهی، عاقلانه نیست و هر لحظه می تواند با یک رخداد محاسبه نشده با شرایط جبران ناپذیر روبرو شوند.

امریکایی ها می خواهند در منطقه باشند و منافع استعماری خود را تضمین و تأمین کنند ولی قسم نخورده اند که حتماً آن را از شیوخ فعلی و شاهزاده های کم خاصیت طلب کنند.
 خصوصاً اینکه این شاهزاده ها و شیوخ از عقلانیت راهبردی، کم بهره هستند و نه تنها به اربابان خود در پنج سال گذشته خدمت مؤثری نکرده اند بلکه هم سرمایه های خود را به آتش کشیده اند و هم امریکا و غرب در منطقه را در شرایط باخت راهبردی و فرسایش قرار داده اند.

مدل مهار آل سعود

هشدار مقام معظم رهبری جدی است و سربازان گمنام مقاومت که قبلاً در عراق و سوریه و لبنان و فلسطین، طعم تلخ شکست را به آنها چشانده اند، از لحظه صدور هشدار راهبردی مهیا هستند و به قول «امام خمینی(ره)»، خانه عنکبوتی شاهزاده ها و شیوخ و منافع نفتی استعماری خوب «فقط با دو موشک» به هوا خواهند رفت. ژنرال های امریکایی در عراق از این موشک های گمنام زیاد دریافت کرده اند که قطار تابوت هایشان تا واشنگتن رسید

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0